شرح و بیان « بابُ‏ مَوْلِدِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عليهما السلام‏ » (۱۱۶)

ح ۲. مدت حمل امام حسین سلام الله علیه خاص (بسیار کوتاه) بوده است؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام‏، قَالَ: «كَانَ‏ بَيْنَ الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ عليهما السلام‏ طُهْرٌ ، و كَانَ بَيْنَهُمَا فِي الْمِيلَادِ سِتَّةُ أَشْهُرٍ و عَشْرٌ »:

از امام صادق علیه السلام نقل شده: ميان امام حسن و امام حسين علیهما السلام يك طُهر فاصله بود و فاصله ولادت ایشان شش ماه و ده روز بود.

توضیح اینکه : لفظ طهر در این روایت شریف برای بیان مدت زمان می باشد؛ چرا که وجود مبارک حضرت صدیقه طاهره  سلام الله علیها « فاطمه » و «بتول » بوده - همچنانکه به آن در باب مربوط به ایشان اشاره شد - ؛ لذا :مانند دیگر زنان نبوده اند که ایامی از ماه را حایض و ناپاک گردند.

 

ح ۳ . از خصوصیات حقیقت «علم» که نوری و غیر مادی است، این است که عملکرد آن در معلوم کردن مورد مجهول موکول بودن ان مورد نیست؛ و به بیانی دیگر علم در علمیتش بلامعلوم است؛ چرا که: ماده نمیتواند برای معنا مانع باشد؛ و همچنین است در مورد معلوم بودن واقعه کربلا پیش از ولادت امام حسین علیه السلام؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام‏، قَالَ: «لَمَّا حَمَلَتْ‏ فَاطِمَةُ عليها السلام بِالْحُسَيْنِ عليه السلام، جَاءَ جَبْرَئِيلُ إِلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، فَقَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ سَتَلِدُ غُلَاماً تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ، فَلَمَّا حَمَلَتْ فَاطِمَةُ عليها السلام بِالْحُسَيْنِ عليه السلام كَرِهَتْ حَمْلَهُ، و حِينَ وضَعَتْهُ‏  كَرِهَتْ وضْعَهُ‏ »:

امام صادق عليه السلام فرمودند: چون حضرت فاطمه عليها السلام به امام حسين باردار شدند، جبرئيل علیه السلام نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد: همانا فاطمه عليها السلام مولود پسرى دارد كه امتت او را بعد از تو مي كشند. چون حضرت فاطمه به امام حسين عليهما السلام باردار شدند (به همین دلیل) آزرده از آن بودند، و هنگام ولادت ایشان نیز آزرده از آن بودند .

توضیح اینکه: آزردگی، بازخورد قلب و روح مبارک و مقدس آن صدیقه طاهره از واقعه کربلای حسینش بود؛ قلب و روحی که منزل و مکان و مسکن و محل نور حقیقت الهیه مقام نورانی رسول الله صلی الله علیه و آله است که از خصوصیات آن «علم» بر هر چیزی است که بوده، و هست، و خواهد بود؛ یعنی: عرش حق تعالی.

•  ظلم و بیداد بی امان امت باعث شد که امام حسین سلام الله علیه تنها مولودی گردند که مادر از حمل و ولادتشان آزرده باشند؛ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام: «لَمْ تُرَ فِي الدُّنْيَا أُمٌّ تَلِدُ غُلَاماً تَكْرَهُهُ‏ ، و لكِنَّهَا كَرِهَتْهُ‏ ؛ لِمَا عَلِمَتْ أَنَّهُ سَيُقْتَلُ». قَالَ: «وَ فِيهِ نَزَلَتْ هذِهِ الْآيَةُ: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ‏ بِوالِدَيْهِ‏ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ‏ ثَلاثُونَ شَهْراً ؛ أحقاف :۱۵»»:

سپس امام صادق عليه السلام فرمودند: در دنيا مادرى ديده نشده كه مولود پسرى داشته باشد و ناراحت باشد؛ ولى حضرت فاطمه سلام الله علیها ناراحت بودند، به دلیل این که دانستند او كشته خواهد شد. و اين آيه درباره ایشان نازل شد: «ما انسان را به احسان کردن نسبت به پدر و مادرش توصیه نموده‏ ايم؛ مادرش او را به آزردگی باردار شد و به آزردگی به دنیا آورد و بارداری و از شير گرفتنش سى ماه بود ».

توجه فرمائید که این علم به این واقعه صرف دانستن ان و انهم به همین مقدار مجمل نیست، که در تابش نور، به شدت نورانیت آن، آنچه در شعاع انست روشن و معلوم می شود، و «از اینجا پی توان بردن که در دریا چه طوفان است »؛ مانندمسماری بر گلو!

 

ح ۴ . مقدمتا عرض می شود:

بنا بر فرمایش خدای متعال در قرآن مجید، ولایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، و نفس ایشان و ال ایشان همان ولایت الله است؛ ( آیه آنما؛ مائده :۵۵ ) که احادیث متعددی نیز موید این معناست؛ ازجمله بیانی در حدیثی قدسی  از خدای متعال خطاب به مقام نورانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله که « أنت المراد و المرید ...» ؛ که مقام نورانی ایشان همان مشیئث الله و ارادة الله بوده ( تفصیل این معنا و توضیح آنرا در شرح کتاب التوحید، باب حدوث اسماء ملاحطه فرمائید)؛ لذا : بنا به فرمایش امام حسین علیه السلام رضایت خدای متعال همان رضایت آن حضرت و اهل بیت ایشان علیه و علیهم السلام می باشد؛ « رضا الله رضانا اهل البیت؛ ملهوف:۶۱ »؛ لذا :  شرط الهی در جاری شدن هر امری در ولایت الهیه در خلقت، رضایت وجود مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله و بالملازمه رضایت نفس نفیس ایشان ؛ امیر المومنین، و رضایت روح و قلب مقدس ایشان؛ حضرت صدیقه طاهره صلوات الله علیهما و آلهما می باشد؛ و همچنین است برای واقعه ولادت امام حسین سلام الله علیه، با ویژگی های  متعددی  که در آن حضرت و زندگی و عملکرد ویژه معظم له وجود دارد :
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
" ... فلمّا خلق الله تعالی نور نبینا محمد صلی الله علیه و آله بقی الف عام بین یدی الله عزوجل واقفا یسبحه و یحمده ، والحق تبارک و تعالی ینظر الیه و یقول :
یا عبدی انت المراد و المرید و انت خیرتی من خلقی ، و عزتی و جلالی لولاک ما خلقت الافلاک، من احبک احببته و من ابغضک ابغضته ..."؛( بحارالانوار ۱۵ : ۲۸ ، از کتاب الانوار ).

 

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: «إِنَّ جَبْرَئِيلَ عليه السلام نَزَلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله، فَقَالَ لَهُ: يَا مُحَمَّدُ، إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِمَوْلُودٍ يُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ‏ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ. فَقَالَ: يَا جَبْرَئِيلُ، و عَلى‏ رَبِّيَ السَّلَامُ، لَاحَاجَةَ لِي فِي مَوْلُودٍ يُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي :

امام صادق عليه السلام فرمودند: جبرئيل عليه السلام بر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نازل شد و گفت: اى محمد! خدا به شما مژده مي دهد به مولودى كه از حضرت فاطمه متولد شود و امت شما او را بعد از شما ميكشند.
فرمودند: اى جبرئيل سلام بر پروردگارم، مرا به مولودى كه از فاطمه متولد شود و امتم او را بكشند نيازى نيست.

• لذا اصرار بر جلب رضایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و زهرای مرضیه صلوات الله علیها اقتضای این چنین نسبت و ارتباط، و آن چنان گرامیداشت و بزرگداشت ایشان از سوی خدای متعال است؛ فَعَرَجَ‏ ، ثُمَّ هَبَطَ عليه السلام، فَقَالَ‏ لَهُ مِثْلَ ذلِكَ، فَقَالَ: يَا جَبْرَئِيلُ، و عَلى‏ رَبِّيَ السَّلَامُ، لَا حَاجَةَ لِي فِي مَوْلُودٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي، فَعَرَجَ جَبْرَئِيلُ إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ هَبَطَ عليه السلام، فَقَالَ‏: يَا مُحَمَّدُ، إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ، و يُبَشِّرُكَ بِأَنَّهُ جَاعِلٌ فِي ذُرِّيَّتِهِ الْإِمَامَةَ وَ الْوَلَايَةَ و الْوَصِيَّةَ، فَقَالَ‏: قَدْ رَضِيتُ:

جبرئيل به آسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و همان سخن را گفت . پيامبر فرمودند: اى جبرئيل! سلام بر پروردگارم، مرا به مولودى كه از فاطمه متولد شود و امتم او را بكشند نيازى نيست.
جبرئيل به آسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و گفت: اى محمد! پروردگارت به شما سلام مي رساند و شما را مژده ميدهد كه امامت و ولايت و وصايت را در ذريه آن مولود قرار ميدهد.  
فرمودند: راضى گشتم.

•  حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها شأن و جایگاهی مستقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله در نظام الهی دارند ؛ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلى‏ فَاطِمَةَ: أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُنِي بِمَوْلُودٍ يُولَدُ لَكِ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي‏ ؛ فَأَرْسَلَتْ إِلَيْهِ: لَاحَاجَةَ لِي فِي مَوْلُودٍ مِنِّي‏ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ :

سپس نزد حضرت فاطمه سلام الله علیها فرستادند كه خدا مرا به مولودى مژده ميدهد كه از تو متولد مى‏ شود و پس از من امتم او را مي كشند.
حضرت فاطمه در پاسخ عرض کردند :كه مرا به مولودى كه امت شما او را پس از شما بكشند نيازى نيست.

• با توجه به اصالت وجود مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله، از جلب رضایت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به عنوان قلب و روح رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز گریزی نیست؛ فَأَرْسَلَ إِلَيْهَا: أَنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ فِي ذُرِّيَّتِهِ الْإِمَامَةَ و الْوَلَايَةَ و الْوَصِيَّةَ؛ فَأَرْسَلَتْ إِلَيْهِ: أَنِّي قَدْ رَضِيتُ‏ فَ‏ «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ‏ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي‏ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ‏ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي‏؛ أحقاف:۱۵» :

پيامبر صلی الله علیه و آله پيام فرستادند: خدا امامت و ولايت و وصايت را در ذريه او قرار داده. ایشان هم پاسخ دادند كه من راضى گشتم. «پس ایشان او را با آزردگی باردار شد و با آزردگی او را به دنیا آورد. و دوران حمل تا از شير گرفتنش سى ماه بود. و چون بالغ گشت و چهل ساله شد؛ گفت: پروردگارا! مرا چنان بدار که نعمتت را كه به من و به پدر و مادرم انعام فرمودی سپاس‏گزارم و عمل شايسته انجام دهم كه پسند تو باشد و بعضى از فرزندانم را شايسته كن».

•  عظمت امام حسین سلام الله علیه در درگاه الهی و نسبت و شباهت ایشان با حضرت ابراهیم در تقاضای امامت برای ذریه شان (بقره :۱۲۴) ؛ فَلَوْ لَا أَنَّهُ قَالَ: «وَ أَصْلِحْ لِي فِي‏ ذُرِّيَّتِي‏ »، لَكَانَتْ ذُرِّيَّتُهُ كُلُّهُمْ أَئِمَّةً:

اگر او نمى‏ فرمود: بعضى از فرزندانم را شايسته كن همه فرزندان آن حضرت امام می شدند.

•   نشانه ای از شدت سنخیت جسمانی امام حسین علیه السلام با جدش رسول اکرم صلی الله علیه و اله که فرمود: «حسین منی و أنا من حسین» ؛ وَ لَمْ يَرْضَعِ الْحُسَيْنُ عليه السلام‏ مِنْ فَاطِمَةَ عليها السلام و لَامِنْ أُنْثى‏، كَانَ يُؤْتى‏ بِهِ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَيَضَعُ إِبْهَامَهُ فِي فِيهِ، فَيَمُصُّ مِنْهَا مَا يَكْفِيهِ‏ الْيَوْمَيْنِ و الثَّلَاثَ:

و امام حسين سلام الله علیه نه از حضرت فاطمه عليها السلام و نه از هيچ زن ديگری شير نخوردند؛ بلكه ایشان را خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى‏ آوردند و آن حضرت انگشت ابهامشان را در دهان ایشان مي گذاردند و ایشان به اندازه‏ اى كه دو روز و سه روزشان را كفايت كند، از آن می مكيدند.

•  رشد و رویش ظاهری امام حسین سلام الله علیه هم از رسول خدا صلی الله علیه می باشد ؛ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَيْنِ‏ عليه السلام مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و دَمِهِ:

پس گوشت امام حسين عليه السلام از گوشت و خون رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روئيد.

•  شباهت حضرت عیسی با امام حسین سلام الله علیه در مدت حمل؛ و لَمْ يُولَدْ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ إِلَّا عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ‏ عليه السلام‏ و الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عليه السلام‏»:

و فرزندى شش ماهه متولد نشد، جز عيسى بن مريم عليه السلام و حضرت حسين بن على عليهما السلام.
•  و موید آن معنا، این رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله با امام حسین سلام الله علیه نیز هست؛ و فِي رِوَايَةٍ أُخْرى‏، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام: «أَنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كَانَ يُؤْتى‏ بِهِ الْحُسَيْنُ، فَيُلْقِمُهُ‏ لِسَانَهُ، فَيَمُصُّهُ، فَيَجْتَزِئُ بِهِ، و لَمْ يَرْضَعْ‏ مِنْ أُنْثى‏»:

و در روايت ديگر است كه امام رضا عليه السلام فرمودند: امام حسين سلام الله علیه را نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى‏ آوردند و آن حضرت زبانشان را در دهان ایشان مى‏ گذاشتند تا مى‏ مكيدند و بهمان اكتفا مى‏ كردند و از هيچ زنى شير نخوردند.

 

ح ۵. از ابتدای آفرینش همه عالم به خصوص انبیاء علیهم السلام  تحت تاثیر مصیبت امام حسین سلام الله علیه بوده اند ؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ‏ فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ‏ ؛ صافات :۸۹-۸۸ » قَالَ: «حَسَبَ، فَرَأى‏ مَا يَحُلُّ بِالْحُسَيْنِ عليه السلام، فَقَالَ: إِنِّي سَقِيمٌ؛ لِمَا يَحُلُّ بِالْحُسَيْنِ عليه السلام»:

امام صادق عليه السلام در مورد قول خداى عز و جل: «(ابراهيم) نگاهى خاص به ستارگان كرد و فرمود من بيمارم» فرمودند: (ابراهيم از اوضاع کواکب) حساب كرد، و  آنچه را که بر امام حسين عليه السلام وارد مى‏ شود، دید، پس گفت: من بيمارم، از آنچه به امام حسين عليه السلام وارد مى شود.

 

ح ۶ . عالم ملکوت که باطن عالم ملک است، برخلاف آن که عالم عده و مده است، محدودیت عالم ملک را ندارد؛ لذا: برای ملائکة الله که در شهادت وجود مبارک امام حسین علیه السلام ضجه زدند، عاقبت ان نشان داده شد؛ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام: «لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام مَا كَانَ، ضَجَّتِ‏ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ بِالْبُكَاءِ، و قَالَتْ‏ : يُفْعَلُ‏ هذَا بِالْحُسَيْنِ صَفِيِّكَ و ابْنِ نَبِيِّكَ‏ ؟»:

امام صادق عليه السلام فرمودند: چون كار امام حسين سلام الله علیه چنان شد كه شد (مصائب وارد شد) فرشتگان به سوى خدا شيون و ناله کردند و گفتند: با امام حسين برگزيده و پسر پيامبرت چنين رفتار شود؟!

•  قَالَ‏: «فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ عليه السلام‏، و قَالَ: بِهذَا أَنْتَقِمُ لِهذَا»:

امام فرمودند : پس خدا سايه حضرت قائم عليه السلام را برای آنان برپا داشت و فرمود: با ايشان انتقام او را مي گيرم.

 

ح ۷ .  عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام، قَالَ: «نَزَلَ‏ النَّصْرُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عليهما السلام‏ حَتّى‏ كَانَ‏ بَيْنَ السَّمَاءِ و الْأَرْضِ، ثُمَّ خُيِّرَ النَّصْرَ أَوْ لِقَاءَ اللَّهِ، فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللَّهِ»:

امام باقر عليه السلام فرمودند: چون نصرت خدا براى امام حسين بن على عليهما السلام فرود آمد تا آنجا كه ميان آسمان و زمين قرار گرفت، ایشان را در انتخاب نصرت يا لقاء خدا مخيّر ساختند، ایشان لقاء خدا را انتخاب كردند.

فهم حدیث مزبور موکول به فهم معارفی در حوزه معرفت شناسی حق تعالی است:

۱. برخلاف مکاتب بشری که در آنها و در هر حال علم و معرفت مقوله ای ذهنی است، در مکتب الهی، « علم» حقیقت نورانی خلق اول است که در پرتو ان مجهولات مظلم ، معلوم و آشکار می شوند؛
 و «معرفت » یافتن (وجدان) حضور مورد معرفت و متعلق آن در پرتو نور عقل است؛
به این ترتیب «معرفت» در مکتب الهی، مواجه با خود حقیقت و واقعیت مورد نظر می باشد که باز خورد های نفس  در این مواجه ، نشانه از آن دارد.

۲. درست است که اهمیت هر علم و معرفتی به قدر اهمیت موضوع آنست؛ لذا : بر همین قاعده؛ با توجه به ارزش اول و منحصر بفرد حق تعالی و اهمیت اول و منحصر بفرد او در زندگی انسان مختار مسئول ، قدر بی قدر معرفت الله و علم به احکام آن معلوم می شود .

۳.با توجه به این تعریف ، کسب معرفت الله ؛ یعنی :یافتن حضور حق تعالی در وسع غیر او نیست ؛ چرا که غیر او بر او اشراف و تسلط ندارد تا او را در موطن نفس خود حاضر کند ؛ لذا : حکم عقل و نقل در این مورد این است که «انه لا یعرف الله الا به »؛( بنگرید در همین کافی ،کتاب التوحید، باب مربوطه با همین عنوان).

 و تعبیر «خدا» در زبان فارسی، از حق تعالی ناظر به این معناست: خود- آ ؛ حقیقتی که حضور و یافتن او (معرفت او) به خود اوست.

۴. برمبنای چنین خصوصیاتی است که در مورد معرفت الله در آیات و احادیث  چنین فرموده شده که این تعریف و تعرف ، پیش از ولادت انسان ، در مراحل پنج گانه از طرف حق تعالی برای انسان اتفاق افتاده که: « عرفهم نفسه و أراهم نفسه ؛ فرات: ۱۴۸ ؛ از امام صادق علیه السلام» ؛
  اما با آمدن او به این دنیا و درگیری او با خصوصیات این نشاء « ثبتت المعرفة و نسوا الموقف؛ عیاشی۴۰:۲ ؛ از امام باقر علیه السلام»:

۵.لذا : نقش ویژه انبیاء و اولیاء الهی در تعلیم و تربیت مخاطبین خود، اولا ناظر به تنظیم توجهات آنان می باشد - که اصل در تعین شاکله انسان، و اساس در عملکرد اوست -خصوصا در مورد همین مهمترین؛ یعنی: ایصال آنان به معرفت الله  : یافتن او (معرفت) و داشتن او ( تقوا) ؛ با تذکر به ان معرفت فطری مورد غفلت و نسیان، و یادآوردی آن با امربه توجه و تفکر و نظر (که در این فرآیند هر سه قریب المعنی هستند) به  اعمال  خارج از اراده انسان در کاینات و طبیعت، و افعال انعکاسی در بدن و روح و قلب انسان.
 آنان او رابه آیه و نشانه حق تعالی که فعل اوست، ارجاع می دهند؛ چرا که : جلوه فاعل در فعلش اجلا و آشکارتر از  فعل در خود است.

۶.و با توجه به مسلم بودن حقیقت خالقیت و حضور خالق بی نشان و سبحان، آنان مخاطبین خود را امر به «ایمان» به او می فرمایند: ایجاد امنیت برای حضور او، و رعایت ادب محضر او : که اولین و اصل آن ، عبودیت، بمعنی خود را « عبد» ؛ یعنی: مملوک مطیع و خادم خاضع او دانستن؛ و سعی در دوام توجه به دیده و شنیده شدن خود در محضر او داشتن.

این است احکام معرفت، و چنین است که او سبحانه و تعالی ،« ایمان» و استقامت و صداقت در آنرا بهانه معرفت بی بهای خود برای بندگان قرار می دهد: « و آن لواستقامو علی الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا ؛ جن:۱۶ »

۷. آنچه در فرایند معرفت برای بنده رخ می دهد یافتن عظمتی است بیکران بی مانند بی نشان بی همتا که شدت آن دامن به ناتوانی غیر او از علم و معرفت به حیثیت و کیفیت او زده است.

و نکته بایسته ذکر در اینجا اینکه : خدای متعال در این فرایند که توضیح ان اجمالا عرض شد، خود را در پس پشت  پرده « آیه » و « آیات » تعریف می فرماید، که در هر حال ابهام و اجمال ویژه خود را بدلیل تعریف در حجاب آیه، دارد.

 

و اما بعد این همه، معرفتی نیز هست که اعلا ازاین است؛ و آن معرفی حق تعالی است خود را بی حجاب آیه و بی واسطه غیر حتی نفس مخاطب؛ « یا من دل علی ذاته بذاته ؛ فقره ای از دعای صباح امیرالمؤمنین سلام الله علیه» .

آنچه در این تعریف و تعرف از مخاطب حاضر است شخصیت و منیت او نیست؛ بلکه فقط « آگاهی » است ؛ همان اتفاقی که برای وجود مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و اله در معراج و معراج هایشان رخ داده است. و علت صبر جمیل انبیاء و اولیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین برای رضای حق تعالی، در بلایای عظیم ، برای نیل به انقطاع از غیر حق تعالی و حتی خودشان با اندکاک شخصیت و آنانیت آنان در ان واقعه، و تمنای  این معرفت از حق تعالی بوده؛ به فرمایش حضرت امیر علیه السلام: « نحمده علی بلائه کما نحمده علی آلائه ؛ نهج البلاغة ،ط ۱۱۴»
 
این معرفت و قرب و لقا و شهود لا یوصف (که همه اسامی یک مسما ، و بیان از یک معنا و حقیقت  هستند) برای بعضی از حضرات انبیاء و اولیای عظام در گذشته و آانهم با توسل به ذیل عنایت و ولایت خمسه طیبه علیهم السلام بوده؛ مانند: حضرت نوح در طوفان؛ برای حضرت ابراهیم در آتش؛
اما برای حضرت امیر در مسجد؛ برای حضرت صدیقه طاهره در پشت در؛ برای حضرت امام حسن مجتبی بر سر طشت؛ برای حضرت سیدالشهداء در گودی قتلگاه؛ برای حضرت سید الساجدین و حضرت زینب کبرا دراسارت؛ و برای وجود مبارک آقا و سرور و صاحب ما ؛ حضرت صاحب امر و زمان ، این فرج در تحمل بلای غیبت و مصائب و مشاکل فوق تخیل و تصور آن است؛ صلوات الله علیه و علیهم اجمعین.

خدای متعال از این واقعه برای وجود مبارک امیر المؤمنین و  امام حسین علیهما السلام در کلام کریم و قران مجید در آیات اواخر سوره فجر یاد فرموده : « یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة ...» که آنچه از آن ظاهر است حصول اطمینان قلب از یافتن و رسیدن به مقصود مطلوب ، پس آنگاه قرار گرفتن در ولایت ساحت مقدسه حقیقت راضیه مرضیه الهیه که پرورنده اوست ، می باشد .  و موید این معناست  معنای ملحوظ در سوره قدر که فرموده اند « اللیلة فاطمة » ، و فرمودند « سوره قدر حکایت امام حسین علیه السلام است» .

و این است راز اختیار لقاء الله بر نصرت بی منقصت در ارزش عمل ، توسط وجود مبارک حضرت  سید الشهداء ، در واقعه کربلا.

۹. و از رفعت و شرافت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله نزد خدای متعال اینکه: آن حضرت تعلیم احکام این معرفت را نیز در ضمن احکام دین خود  برای امت خود به ارمغان آورده اند . ویک معنای کاربردی « باب الله » بودن ایشان و اوصیا وخلفای معظم له ، به این معنی است .

و آن حکم ، طریق بهره بردن از وجود مبارک اهل بیت علیهم السلام ، و ولایت آنان است که « محال معرفة الله... و المخلصین فی توحید الله» اند ( فقراتی از زیارت جامعه کبیره ) ؛ و آن  قبول آن ولایت است ؛ بطوری که خود را در ان  محو و  مستهلک کنی ؛ با تملیک ما یملک ، و انجام همه اعمال صالحه به نیابت او ؛ و بالاخره حتی نفس کشیدن ، تا وجود مبارک و حضور مقدس صاحب آن ، تو را از خود پر و مشحون کرده و در تو تحقق یابد ؛ لذا : تو نیز به میزان یافتن ولایت ایشان از مواهب و مناقب و فضایل ایشان - که تفصیل ان در زیارت جامعه کببره است -  بهرمند شوی. و این امر فقط با تخلق و التزام  به مودتی که در آیه مودت فرموده اند - که در محلش از ان گفتگو شد  - شدنی است. و در این میان تأکید بر دو لقب « التابع لمرضاة الله و  الدلیل علی ذات الله» ؛( ارشاد۲۷:۲، کشف الغمة۴:۲ ، دلائل الامامة: ۱۸۱ ) که عملکرد  مبارک ولایت الهیه است،   برای وجود مبارک امام حسین علیه السلام البته معنی دار است.

 

۱۰ . اما وجه جمع بین حکم مسلم عقل و نقل « المعرفة صنع الله» و بودن احکام برای معرفة الله :

نه فقط در مورد معرفت و خصوصا معرفة الله که در مورد هر شیئی و خاصیت آن، و هر عمل و نتیجه آن که در خلقت الهی برای آن قرار داده شده ، ظهور و بروز خاصیت هر شیئ، و تحقق نتیجه هر فعل، باذن الله است، اگرچه بکار گرفتن شیئ، و  اتیان به آن فعل در اختیار بنده مختار بوده باشد، و همچنبن است در مورد همه احکام عبادی و الهی که اتیان به آنها در اختیار بنده است، ولی نتبجه آن که قرب و شهود و معرفت و لقاء و رضابت و جنت است، صنع الله است. و چه شوت است آنکه به دلیل « المعرفة صنع الله» معرفت الله را فاقد احکام می داند، و چه مامور شروری است انکه معرفت الله را محال و غیر ممکن ، و نهایت آنرا در حد اثبات صانع می داند.

 

ح ۸ . انگیزه در خلقت الهی و اصل در آن تحقق عینی حبیب و ولی علی الاطلاق الهی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و - بالملازمه - احباء او ؛ یعنی: اهل بیت ایشان بوده ، و موضوعیت خلقت سایرین نیز برهمین اساس بوده و می باشد : تشبه و تمثل به انان .

 و یک لایه از دلایل وجوب رعایت احکام و آداب سنن شرع که رفتار شناسی اهل بیت علیهم السلام می باشد، این است ؛ لذا:  شیعه اهل بیت علیهم السلام بقدر واجدیتش از حقیقت ولایت آنان ،  شباهت به ایشان یافته ، و باذن آنان در مناقب و مصائب نیز به آنان شباهت می یابد ؛ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ‏  عليه السلام، أَرَادَ الْقَوْمُ أَنْ يُوطِئُوهُ الْخَيْلَ‏، فَقَالَتْ فِضَّةُ لِزَيْنَبَ‏: يَا سَيِّدَتِي، إِنَّ سَفِينَةَ كُسِرَ بِهِ فِي الْبَحْرِ، فَخَرَجَ‏ إِلى‏ جَزِيرَةٍ، فَإِذَا هُوَ بِأَسَدٍ، فَقَالَ: يَا أَبَا الْحَارِثِ‏، أَنَا مَوْلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، فَهَمْهَمَ‏ بَيْنَ يَدَيْهِ حَتّى‏ وقَفَهُ عَلَى الطَّرِيقِ‏ ، و الْأَسَدُ رَابِضٌ فِي نَاحِيَةٍ ، فَدَعِينِي أَمْضِ إِلَيْهِ و أُعْلِمْهُ‏ مَا هُمْ‏ صَانِعُونَ غَداً :

چون امام حسين علیه السلام شهيد شدند، آن لشكر خواستند اسب بر بدن ایشان بتازند، فضه (كنيز وفادار حضرت صدیقه سلام الله علیها) به حضرت زينب علیها السلام عرض کرد: اى بانوى من (غلام رسول خدا صلی الله علیه و آله) كشتيش در دريا شكست و به جزيره‏اى افتاد و در آنجا به شيرى برخورد. (به آن شير) گفت: اى ابا الحارث من غلام رسول خدايم؛ پس آن شير در برابرش زمزمه ای كرد تا او را به راه رساند. در اين گوشه هم شيرى خوابيده است، اجازه فرمایید بروم‏ و او را آگاهى دهم كه اين مردم فردا چه خواهند كرد.

•  درندگان بیابان بیش از نامردمان نسبت به امام سلام الله علیه معرفت و وفا دارند ؛ قَالَ‏: فَمَضَتْ‏ إِلَيْهِ، فَقَالَتْ‏: يَا أَبَا الْحَارِثِ، فَرَفَعَ رَأْسَهُ، ثُمَّ قَالَتْ‏: أَ تَدْرِي مَا يُرِيدُونَ أَنْ يَعْمَلُوا غَداً بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام؟ يُرِيدُونَ أَنْ يُوطِئُوا الْخَيْلَ ظَهْرَهُ، قَالَ: فَمَشى‏ حَتّى‏ وضَعَ يَدَيْهِ عَلى‏ جَسَدِ الْحُسَيْنِ عليه السلام، فَأَقْبَلَتِ الْخَيْلُ، فَلَمَّا نَظَرُوا إِلَيْهِ، قَالَ لَهُمْ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ: فِتْنَةٌ لَاتُثِيرُوهَا ، انْصَرِفُوا؛ فَانْصَرَفُوا:

گويد: فضه نزد آن شير رفت و گفت: اى ابا الحارث.
 آن شير سر بلند كرد، و فضه به او فرمود: مى‏ دانى فردا مى‏ خواهند با امام حسين علیه السلام چه  كنند؟ مى‏ خواهند اسب بر پشتشان بتازند.
گويد: آن شير آمد و دو دست خود را روى بدن امام حسين علیه السلام گذاشت. چون لشكر پيش آمدند و  آن شير را ديدند عمر بن سعد به آنها گفت: اين فتنه‏ اى است، مبادا آن را برانگيزانيد (تحریک کنید)؛ برگرديد؛ آنها هم برگشتند.
موید این معناست فرمایش امام باقر علیه السلام که فرمودند:
کل شیء خلقه الله من طین او بهیمه او شیء فیه روح هو اسمع لنا و اطوع من ابن آدم ؛( بحارالانوار ۴۶ : ۲۳۸ از بصائرالدرجات ).

 

ح ۹ . بایستگی اقامه عزا در مصیبت امام حسین سلام الله علیه و تمهید توانائی برآن؛ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ عليه السلام، أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْكَلْبِيَّةُ عَلَيْهِ مَأْتَماً، و بَكَتْ و بَكَيْنَ النِّسَاءُ و الْخَدَمُ‏ حَتّى‏ جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ و ذَهَبَتْ:

از امام صادق علیه السلام شنيدم که مى‏ فرمودند:
چون امام حسين سلام الله علیه كشته شدند، همسر ایشان كه از بنى كلب بود، بر ايشان مجلس عزا بر پا كرد، او گريست و زنهاى ديگر و همه خادمان گريستند تا اشكشان خشك شد و تمام شد.

•   فَبَيْنَا هِيَ كَذلِكَ إِذَا رَأَتْ جَارِيَةً مِنْ جَوَارِيهَا تَبْكِي و دُمُوعُهَا تَسِيلُ، فَدَعَتْهَا، فَقَالَتْ لَهَا : مَا لَكِ أَنْتِ مِنْ بَيْنِنَا تَسِيلُ دُمُوعُكِ؟ قَالَتْ: إِنِّي لَمَّا أَصَابَنِي الْجَهْدُ شَرِبْتُ شَرْبَةَ سَوِيقٍ‏ » قَالَ: «فَأَمَرَتْ بِالطَّعَامِ و الْأَسْوِقَةِ، فَأَكَلَتْ و شَرِبَتْ و أَطْعَمَتْ و سَقَتْ، و قَالَتْ: إِنَّمَا نُرِيدُ بِذلِكِ أَنْ نَتَقَوّى‏ عَلَى الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ عليه السلام»:

 در اين ميان ديد يكى از كنيزانش هنوز گريه مى كند و اشك او روان است. او را نزد خود خواست و به او فرمود: تو را چه شده است كه در ميان ما، اشك تو روان است؟ گفت: چون من بیتاب شدم شربتى از قاووت (آرد تفت داده شده) نوشیدم. راوى گويد: آن بانو دستور داد تا خوراك و قاووت هاى چندى آوردند، خود خورد و نوشيد و به ديگران هم خوراند و نوشاند و گفت: مقصود ما اين است كه بدين وسيله براى گريه بر امام حسين علیه السلام تجديد نيرو كنيم.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید