بابُ سِيرَةِ الْإِمَامِ فِي نَفْسِهِ و فِي الْمَطْعَمِ و الْمَلْبَسِ إِذَا ولِيَ‏ الْأَمْر(۱۰۶)

ح ۱•  تمامی شئون ظاهری امام سلام الله علیه در زندگی به دلیل رعایت حال همه بندگان می باشد؛
«إِنَّ اللَّهَ جَعَلَنِي إِمَاماً لِخَلْقِهِ، فَفَرَضَ عَلَيَّ التَّقْدِيرَ فِي نَفْسِي و مَطْعَمِي‏ و مَشْرَبِي و مَلْبَسِي‏ كَضُعَفَاءِ النَّاسِ‏؛ كَيْ يَقْتَدِيَ الْفَقِيرُ بِفَقْرِي‏، و لَا يُطْغِيَ الْغَنِيَّ غِنَاهُ‏»:

خدا مرا پيشواى خلقش قرار داد، و بر من واجب فرمود كه درباره خود و خوردنی هایم و آشامیدنی هایم و لباسم، مانند مردم ضعيف (مستمند) بر خود تنگ گيرم، تا فقير از فقر من پيروى كند و ثروتمند به سبب ثروتش سركشى و طغيان ننمايد.

 

ح ۲•  تلقی مردم از خلافت و حکومت بهره های دنیوی است؛
جُعِلْتُ فِدَاكَ، ذَكَرْتُ آلَ فُلَانٍ‏ و مَا هُمْ فِيهِ مِنَ النَّعِيمِ، فَقُلْتُ: لَوْ كَانَ هذَا إِلَيْكُمْ لَعِشْنَا مَعَكُمْ‏:

آل فلان (بنى عباس) و نعمتهایى را كه دارند را به ياد آوردم پس (با خود) گفتم: اگر اين نعمت براى شما مي بود، ما هم با شما در عيش و خوشى بوديم‏.

توضیح اینکه: همین تلقی باعث کنار گرفتن بعضی از صحابه با وجود علم به حقانیت امیر علیه السلام، از ایشان شد.

• آن گونه تنگ گرفتن زندگی بر خود و همانند اقشار کم زیستن، فقط شایسته و بابسته امام سلام الله علیه و از آداب زعامت و امامت و برای رعایت حال مردمان است؛
فَقَالَ: هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ‏ يَا مُعَلّى‏، أَمَا و اللَّهِ أَنْ لَوْ كَانَ‏ ذَاكَ‏ ، مَا كَانَ‏ إِلَّا سِيَاسَةَ اللَّيْلِ‏ ، و سِيَاحَةَ النَّهَارِ ، و لُبْسَ الْخَشِنِ، و أَكْلَ الْجَشِب‏:

فرمودند: هيهات، اى معلى! اگر چنين مي بود (و ما حكم فرما بوديم) براى ما جز نگهبانى شبانه و تلاش روزانه و پوشاك زبر و درشت و خوراك سخت و بى‏ خورش چیزی نبود.

•  چون عیش و خوشی در فرمانروایی امام سلام الله علیه برای کسی نبود، امام را کنار زدند؛
فَزُوِيَ‏ ذلِكَ عَنَّا: پس از اين رو آن امر از ما بركنار شد

•   حقی  که ضایع شد، و خدای متعال آنرا به نعمتش تبدیل فرمود؛  
فَهَلْ رَأَيْتَ‏ ظُلَامَةً قَطُّ صَيَّرَهَا اللَّهُ نِعْمَةً إِلَّا هذِهِ؟
آیا هرگز ديده اى كه بردن حقى را خدای تعالى نعمت سازد جز اين.

ح ۳• اصلا « دین » الهی، آئین زندگی خداپسندانه مطابق با فطرت و متناسب با آفرینش اوست؛ ریاضت های من درآوردی و خودسرانه در تربیت معنوی و تکمیل نفس که مطابق شرعیات نیست، مردود و مذموم است؛
فَلَمَّا رَآهُ عَبَسَ‏ فِي و جْهِهِ، فَقَالَ لَهُ: «أَ مَا اسْتَحْيَيْتَ‏ مِنْ أَهْلِكَ؟ أَ مَا رَحِمْتَ و لْدَكَ؟ أَ تَرَى اللَّهَ‏ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ‏ و هُوَ يَكْرَهُ‏ أَخْذَكَ مِنْهَا؟:

چون حضرت او را ديدند، چهره درهم كشيدند و فرمودند: از همسرت خجالت نكشيدى؟ به فرزندانت رحم نكردى؟ گمان ميكنى كه خدا چيزهاى خوب و پاكيزه را براى تو حلال كرده در حالی که نميخواهد از آنها استفاده كنى؟

•  بهره مندی از نعمت های خدا و به کار گرفتن آنها بهتر است از این که (شکر آنها) تنها به زبان جاری شود؛
فَبِاللَّهِ‏ ، لَابْتِذَالُ نِعَمِ اللَّهِ بِالْفَعَالِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنِ ابْتِذَالِهَا بِالْمَقَال‏:

به خدا سوگند كه بكار بردن نعمت‏هاى خدا را با عمل، نزد او محبوبتر است از بكار بردن آنها را با گفتار.

•  بعضی از رفتارها مناسب مقام و جایگاه خاصی است؛
«وَيْحَكَ‏، إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ- فَرَضَ عَلى‏ أَئِمَّةِ الْعَدْلِ‏ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ‏ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ‏ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ‏»:

فرمودند: واى بر تو! همانا خداى عز و جل بر پيشوايان دادگر واجب ساخته كه (امورات) خود را در رديف مردم ضعيف و ناتوان قرار دهند، تا فقر و تنگدستى، فقير را از جا بدر نبرد.

حافظ همین معنا را به شعر سروده:
ساقی به عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلاکند

ح ۴•  رعایت نوع  لباس و نحوه آراستگی ظاهری، از آداب و احکام الهی است؛
 فَقَالَ‏ لَهُ‏: إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام كَانَ يَلْبَسُ ذلِكَ فِي زَمَانٍ لَايُنْكَرُ عَلَيْهِ‏ ، و لَوْ لَبِسَ مِثْلَ ذلِكَ‏ الْيَوْمَ‏ شُهِرَ بِه‏
  حضرت به او فرمودند:

 همانا على ابن ابى طالب عليهما السلام آن لباس را در زمانى مي پوشيدند كه انکار نمی شد (بد نبود)، و اگر آن لباس را در اين زمان مي پوشيدند (به بدى) انگشت نما مي شدند.

•  نوع لباس در هر زمان را، عرف همان زمان مشخص می کند؛  
فَخَيْرُ لِبَاسِ كُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ أَهْلِه‏ :

پس بهترين لباس هر زمان، لباس مردم آن زمانست‏.

توضیح اینکه: در هر کدام از موارد بهره مندی از مواهب دنیوی؛ مانند: پوشاک ، مسکن ، خوراک، و غیر آنها، خط قرمزهای ثابتی وجود دارد که در احکام مربوط به هر کدام بیان شده، که  تنوع وتغییر ها در هر کدام با رعایت آنها باید باشد؛ و گرنه عرف انسانی باعث جابجا شدن حلال و حرام الهی نمی شود؛ که این امر بدعت و تحریف در دین الهی بوده، که از بزرگترین گناهان است.

•  سنت خاصی برای  امام زمان سلام الله علیه حتی در پوشش ظاهری آن حضرت وجود دارد که دیگری در آن شرکت ندارد و منحصر به ایشان می باشد؛
غَيْرَ أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ عليه السلام‏ إِذَا قَامَ، لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ عليه السلام، و سَارَ بِسِيرَةِ عَلِيٍ‏ عليه السلام‏:

ولى قائم ما اهل بيت عليهم السلام زمانى كه قيام كند، همان جامه امیرالمؤمنین عليه السلام را پوشيده و به روش امیرالمؤمنین عليه السلام رفتار كند.

 

بابٌ نَادِر(۱۰۷)

ح ۱•  بندگان نسبت به تمامی حالات امام سلام الله علیه موظف به رعایت ادب متناسب با آن هستند؛ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، مَا يُقَالُ لِلْإِمَامِ إِذَا عَطَسَ؟ قَالَ: «يَقُولُونَ‏: صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ» : عرض كردم قربانتان گردم، چون امام عطسه كنند، چه بايد گفته شود؟ فرمودند: (باید) بگویند: صلّى اللَّه عليك .

ح ۲•  لقب « امیرالمؤمنین» فقط اختصاص به وجود مبارک علی بن ابی طالب سلام الله علیه دارد و اطلاق آن به غیر ایشان عقوبت دارد؛ قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْقَائِمِ عليه السلام: يُسَلَّمُ عَلَيْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ؟ قَالَ: «لَا، ذَاكَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، لَمْ يُسَمَ‏ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ، و لَا يَتَسَمّى‏ بِهِ بَعْدَهُ‏ إِلَّا كَافِر:
مردى از (امام صادق عليه السلام) پرسيد : آیا به امام قائم سلام الله علیه با عنوان اميرمؤمنان سلام مي كنند؟ فرمودند: نه، آن نام را خدا به امير المؤمنين (على بن ابى طالب عليهما السلام) اختصاص نموده، پيش از ایشان كسى بدان نام، ناميده نشده و بعد از ایشان هم جز كافر آن نام را بر خود نبندد.

•  خدای متعال هر امامی را سلام الله علیه به نشانه ای (صفتی) در آفرینش نشاندار فرموده ؛ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ‏ ، كَيْفَ يُسَلَّمُ‏ عَلَيْهِ؟ قَالَ: «يَقُولُونَ‏: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ‏». ثُمَّ قَرَأَ: «بَقِيَّةُ اللَّهِ‏ خَيْرٌ لَكُمْ‏ إِنْ كُنْتُمْ‏ مُؤْمِنِينَ ؛ هود: ۸۶» :
 عرض كردم: قربانتان گردم پس چگونه بر ایشان سلام كنند؟ فرمودند: مي گويند: السلام عليك يا بقية اللَّه‏؛ سپس اين آيه را قرائت فرمودند: «اگر مؤمن هستيد بقيت اللَّه براى شما بهتر است»

ح ۳• علت نامگذاری الهی وجود مبارک علی بن ابی طالب سلام الله علیه به «امیرالمؤمنین» اینست که روزیِ (رزق) علم، فقط از امیرالمؤمنین سلام الله علیه به مؤمنین می رسد؛ چرا که درِ شهرِ علم و ایمان الهی، امارت از آن وجود حضرت ایشان است؛ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ‏ عليه السلام: لِمَ سُمِّيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟ قَالَ: «لِأَنَّهُ يَمِيرُهُمْ‏ الْعِلْمَ‏؛ أَ مَا سَمِعْتَ فِي كِتَابِ اللَّهِ‏ «وَ نَمِيرُ أَهْلَنا ؛ یوسف :۶۵» ؟:

از امام رضا عليه السلام پرسيدم: چرا آن حضرت (امیرالمؤمنین سلام الله علیه) امير المؤمنين ناميده شدند؟ فرمودند: زيرا ایشان مؤمنين رابا علم اطعام می کنند. مگر نشنيده‏ اى كه خدا در كتابش مي فرمايد: (برادران حضرت یوسف گفتند) و ما خانواده خود را طعام ميدهيم‏؟

ح ۴•  نام گذاری نشانه های الهی از خدای متعال می باشد؛ قَالَ: «اللَّهُ سَمَّاهُ‏، و هكَذَا أَنْزَلَ فِي كِتَابِهِ: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ ؛ أعراف:۱۷۲ »و أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولِي‏، و أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏ :
 فرمودند: خدا به ایشان اين نام را داده و در كتابش چنين فرموده: «چون پروردگارت از فرزندان آدم، از پشتهايشان، نسلشان را برگرفت (مشخص فرمود) و آنها را بر خودشان گواه گرفت كه: مگر نه اينست كه من پروردگار شما هستم؟» و محمد (صلی الله علیه و آله) فرستاده من و  على (سلام الله علیه) اميرالمؤمنين است؟

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید