ح ۴۱. عرض شد که حقیقت خلق اول، همان نور احد و واحد الهی است که « کلمه تامه الهی» و « کلمه حسنای الهی » است؛
و کلام و کتاب حق تعالی تعریف و تعلیم و تبیین و تفصیل آن بوده،
و دین الهی احکام و آداب آن: آئین یافتن آن (وجدان)، و راه یافتن با آن (هدایت)، و نیازردن  آن (ایمان)، و آمیخته و آغشته شدن با آن (تمسک) ، و نگه داشتن آن (تقوا)، و سرانجام آراسته شدن به آن (یقین) می باشد.

همان باذن الله در پیکره خلقت گسترده و حقیقت هر خیری گردیده: وجود هر خیری از او و موجودیت آن نیز به اوست؛ حقیقت هر خوبی از اسلام تا احسان، ونیز حقیقت همه خوبان؛ از حضرت آدم تا حضرت خاتم و خاندان مطهر و معصوم ایشان علیه و علبهم السلام .
 
 لذا: هم نسبت به ماسوای خود اول است، هم اولی؛ «نور ولایت الهیه» این است؛ که همان نور الهی نبی است که اصالتا و خلافتا و وراثتا ، نور ولی می شود و می شود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه ».

و چنین است که  ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه تنها موعظه الهی به همه بندگان می شود؛ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏ تَعَالى‏: «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ‏ بِواحِدَةٍ؛ سبأ:۴۶»؛ فَقَالَ: «إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَلَايَةِ عَلِيٍ‏ عليه السلام، هِيَ الْوَاحِدَةُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالى‏: «إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ»» :

از امام باقر عليه السلام درباره قول خداى تعالى: «بگو شما را فقط يك اندرز ميدهم‏ » پرسيدم، فرمودند: تنها شما را به ولايت على عليه السلام اندرز می دهم، ولايت على سلام الله علیه همان يك موعظه ای است كه خداى تبارك و تعالى مي فرمايند: «فقط يك اندرز به شما مي دهم».

و چنین است که حقیقت هر چه خدائی است،؛ چون: دین و ایمان و احسان، اوست، و حقیقت هر چه بی خدائی است؛ چون : کفر و نفاق و ظلم و هر چه شر، دشمن و دشمنی با او.

حال با توجه به این توضیح، توضیح احادیث ذیل واضح می شود:

 

ح ۴۲ .  ملاک ایمان و کفر در بندگان ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه است؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً» نساء :137 «لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ‏»  قَالَ: «نَزَلَتْ فِي فُلَانٍ و فُلَانٍ و فُلَانٍ‏، آمَنُوا بِالنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فِي أَوَّلِ الْأَمْرِ، و كَفَرُوا حَيْثُ عُرِضَتْ عَلَيْهِمُ الْوَلَايَةُ حِينَ قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ، فَهذَا عَلِيٌ‏ مَوْلَاهُ‏، ثُمَّ آمَنُوا بِالْبَيْعَةِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام‏، ثُمَّ كَفَرُوا حَيْثُ مَضى‏ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، فَلَمْ يَقِرُّوا بِالْبَيْعَةِ، ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً بِأَخْذِهِمْ مَنْ بَايَعَهُ بِالْبَيْعَةِ لَهُمْ:

امام صادق عليه السلام درباره قول خداى عز و جل: «آنها كه مؤمن شده و باز كافر شدند، سپس مؤمن شده و باز كافر شدند و آنگاه بر كفر خود افزودند، هرگز توبه آنها پذيرفته نگردد»، فرمودند: اين آيه درباره فلان و فلان و فلان (خلفاء غاصب) نازل شده كه در ابتدای امر به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ايمان آوردند و چون ولايت (امیرالمؤمنین عليه السلام) به آنها عرضه شد، انكار كردند، همان زمان كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: هر كس من مولاى او هستم پس اين على است که مولاى او است، سپس به وسيله بيعت كردن با اميرالمؤمنين عليه السلام ايمان آوردند، و بعد چون رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله درگذشتند كافر شدند، و بر بيعت خود پايدارى نكردند، سپس به وسيله بيعت گرفتن براى خود از كسانى كه با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت كرده بودند، بر كفر خود افزودند.

•  لذا: منکر ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه هیچ بهره ای از ایمان ندارد؛ فَهؤُلَاءِ لَمْ يَبْقَ فِيهِمْ مِنَ الْإِيمَانِ شَيْ‏ءٌ :

پس در ايشان اثرى از ايمان باقى نماند.

 

ح ۴۳ . و چنین است که روی گردانی از ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه همان ارتداد در کتاب خداست؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالى‏: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ‏ الْهُدَى‏» (حضرت) محمد صلی الله علیه و آله : ۲۵ : «فُلَانٌ و فُلَانٌ و فُلَانٌ‏ ، ارْتَدُّوا عَنِ الْإِيمَانِ فِي تَرْكِ و لَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام»:

امام صادق عليه السلام درباره قول خداى تعالى: «كسانى كه پس از آنكه هدايت برايشان روشن شده به گذشته شان برگشتند» فرمودند: ايشان فلان و فلان و فلان هستند كه با روی گردانی از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام از ايمان برگشتند.

•   و خلفای غاصب و پیروانشان نسبت به "ما أنزل الله" ناخوشنودند و کراهت دارند؛  قُلْتُ: قَوْلُهُ تَعَالى‏: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ‏ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ» (حضرت) محمد صلی الله علیه و آله : ۲۶ ؟ قَالَ: نَزَلَتْ و اللَّهِ فِيهِمَا و فِي أَتْبَاعِهِمَا :

راوى گويد عرض كردم: خداى تعالى فرمايند: «اين‏ بدان جهت است كه آنها به كسانى كه نسبت به آنچه خدا نازل كرده ناخوشنودند، گويند: در بعضى از امور از شما اطاعت خواهيم كرد» فرمودند: به خدا اين آيه درباره آن دو نفر (اولى و دومى) و پيروان ايشان نازل شده است.

•  و دشمنان امیرالمؤمنین سلام الله علیه در میان "ما أنزل الله " نسبت به  ولایت ایشان کراهت دارند ؛و هُوَ قَوْلُ اللَّهِ‏- عَزَّ و جَلَّ- الَّذِي نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ عليه السلام عَلى‏ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ» فِي عَلِيٍ‏

•  دشمنان اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله تمام توان خود را در کنار زدن و سلب قدرت از ایشان به کار بستند؛ قَالَ: «دَعَوْا بَنِي أُمَيَّةَ إِلى‏ مِيثَاقِهِمْ أَلَّا يُصَيِّرُوا الْأَمْرَ فِينَا بَعْدَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله، و لَايُعْطُونَا مِنَ الْخُمُسِ شَيْئاً، و قَالُوا: إِنْ أَعْطَيْنَاهُمْ إِيَّاهُ لَمْ يَحْتَاجُوا إِلى‏ شَيْ‏ءٍ، و لَمْ يُبَالُوا ألَّايَكُونَ‏ الْأَمْرُ فِيهِمْ‏، فَقَالُوا: سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ الَّذِي دَعَوْتُمُونَا إِلَيْهِ و هُوَ الْخُمُسُ أَلَّا نُعْطِيَهُمْ مِنْهُ شَيْئاً :

سپس امام فرمودند: آنها بنى اميه را به پيمان خود دعوت كردند كه بعد از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله امر امامت را در خاندان ما نگذارند، و از خمس چيزى به ما ندهند، و گفتند: اگر خمس را به آنها دهيم به چيزى احتياج نخواهند داشت و از نبودن امر امامت در ميان آنها باك ندارند، بنى اميه به آنها گفتند: ما شما را در بعضى از آنچه دعوتمان مي كنيد اطاعت مي كنيم و آن موضوع خمس است كه به آنها چيزى ندهيم.

•  و چنبن است که دشمنان خدا آشکارا و پنهانی علیه ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه فعالیت می کنند ؛  وَ قَوْلُهُ: «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ‏» و الَّذِي‏ نَزَّلَ اللَّهُ مَا افْتَرَضَ عَلى‏ خَلْقِهِ مِنْ ولَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، و كَانَ مَعَهُمْ أَبُو عُبَيْدَةَ  و كَانَ كَاتِبَهُمْ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ‏ أَمْ‏ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ‏ وَ نَجْواهُمْ؛ زخرف :۸۰-۷۹» :

و فرمایش او که : «آنچه را خدا نازل كرده ناپسند دارند» آنچه را خدا نازل كرده، ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام است كه بر خلقش واجب ساخته و ابو عبيده همراه آنها و كاتب پيمان نامه ايشان بود، خدا (این آیه را درباره پيمان سرى آنها) نازل فرمودند: «بلكه كارى را محکم كردند، همانا ما محکم کنانیم يا می پندارند كه ما نهان و رازشان را نمي شنويم‏ »

 

ح ۴۴ . و در زادگاه امیرالمؤمنین سلام الله علیه، علیه ایشان دسیسه می کنند؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَ‏: «وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ‏ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ؛ حج :۲۵»، قَالَ: نَزَلَتْ فِيهِمْ‏؛ حَيْثُ دَخَلُوا الْكَعْبَةَ، فَتَعَاهَدُوا و تَعَاقَدُوا عَلى‏ كُفْرِهِمْ و جُحُودِهِمْ بِمَا نُزِّلَ‏ فِي أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام :

امام صادق عليه السلام راجع به قول خداى عزوجل: و [نيز] هر كه بخواهد در آنجا به ستم [از حق‏] منحرف شود» فرمودند: اين آيه درباره كسانى نازل شده كه وارد كعبه شدند و بر كفر و انكار خود نسبت به آنچه درباره اميرالمؤمنين عليه السلام نازل شده، با يك ديگر پيمان و قرارداد بستند .

• و در خانه خدا اصرار بر ظلم به رسول خدا و ولی خدا سلام الله علیهما و آلهما دارند ؛ فَأَلْحَدُوا فِي الْبَيْتِ بِظُلْمِهِمُ‏ الرَّسُولَ و ولِيَّهُ؛ فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‏ »:

پس در كعبه به وسيله ستمى كه نسبت به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و وليش كردند، تجاوز نمودند. ستمگران از رحمت خدا دور باد.

 

ح ۴۵ . و چنین است که انحراف از ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه گمراهی آشکار است؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَ‏: «فَسَتَعْلَمُونَ‏ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ‏؛ ملک :۲۹»: «يَا مَعْشَرَ الْمُكَذِّبِينَ‏ حَيْثُ أَنْبَأْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي فِي ولَايَةِ عَلِيٍ‏ عليه السلام و الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ‏ «مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» :

 امام صادق عليه السلام در مورد قول خداى عز و جل فرمودند: «پس خواهيد دانست چه كسى در گمراهى آشکار است» اى گروه تكذيب‏ كنندگان، از آن جهت که پيام پروردگارم را درباره ولايت على عليه السلام و امامان بعد از او به شما رسانيدم، (خواهید دانست) چه كسى در گمراهى آشکار است .

• و انحراف و اعراض از امر امامت مهمترین رفتار و فعالیت دشمنان خداست؛ وَ فِي قَوْلِهِ تَعَالى‏: «إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا» فَقَالَ‏: «إِنْ تَلْوُوا الْأَمْرَ و تُعْرِضُوا عَمَّا أُمِرْتُمْ بِهِ‏ «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً؛ نساء :۱۳۵»:

و راجع به قول خداى تعالى: « و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد » فرمودند: امر امامت را (از صاحبش) منحرف كنيد و از آنچه مأمور شده‏ ايد، رو بگردانيد «خدا به آنچه انجام می دهید آگاهست».

• و روی گردانی از ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه عذابی سخت در دنیا و آخرت دارد ؛ وَ فِي قَوْلِهِ: «فَلَنُذِيقَنَ‏ الَّذِينَ كَفَرُوا» «بِتَرْكِهِمْ ولَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام‏ «عَذاباً شَدِيداً» فِي الدُّنْيَا «وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ‏ أَسْوَأَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ‏؛ فصلت :۲۷»:

و درباره اين قول خدا فرمودند:  قطعا كسانى را كه كافر شدند به سبب روی گردانی از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام عذاب سختى در دنيا می چشانیم  و هر آينه به بدترين كردارى كه انجام داده‏ اند مجازاتشان كنيم.

ح ۴۶ . و چنبن است که ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه همان حقیقتی که نسبت به آن کافر می شوند؛  عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام‏: « «ذلِكُمْ‏ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ» و أَهْلُ الْوَلَايَةِ «كَفَرْتُمْ‏؛ غافر :۱۲ »:

امام صادق عليه السلام فرمودند: «اين به جهت آنست كه چون خداى يگانه و اهل ولايت خوانده شود، كافر شويد»

 

ح ۴۷ . گفته شد که آن حقیقت احد و واحد الهیه، حقیقت هر چیزی است که الهی است؛ چه نعمت و چه نقمت ؛ لذا: ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه همان طور که نعمت است برای مؤمنان ، عذاب است برای کافران؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ‏ تَعَالى‏: «سَأَلَ سائِلٌ‏ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ‏ ؛ معارج :۱»؛ بِوَلَايَةِ عَلِيٍ‏ :

از امام صادق علیه السلام درباره قول خدا تعالى: در خواست کرد سائلى از عذابی که واقع می شود بر كفّار به ولايت امیرالمؤمنین سلام الله علیه.

ح ۴۸ . مردمان همواره در مورد ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه در اختلاف بوده اند؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى‏: «إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ‏؛ ذاریات : ۸»؛ قَالَ‏: «فِي أَمْرِ الْوَلَايَةِ»:

امام باقر عليه السلام راجع به اين قول خداى تعالى: «همانا شما گفتار مختلفى داريد» فرمودند : درباره امر ولايت است.

•  و همچنین است که جدا شده از ولایت امام سلام الله علیه از بهشت جدا گردیده است ؛ «يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ‏ ؛ ذاریات :۹»؛ قَالَ: «مَنْ أُفِكَ‏  عَنِ الْوَلَايَةِ، أُفِكَ عَنِ‏  الْجَنَّةِ».

ح ۴۹ . و چنین است که ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه آزاد کننده ی بندگان از گردنه های مختلف است؛  که در لغت «مولی» به معنی آزاد کننده برده است؛ فِي قَوْلِهِ عَزَّ و جَلَّ: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ» بلد :۱۳-۱۱» ؛  «يَعْنِي‏ بِقَوْلِهِ: «فَكُّ رَقَبَةٍ» وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام؛ فَإِنَّ ذلِكَ فَكُّ رَقَبَةٍ» :

(امام صادق عليه السلام ) درباره قول خداى عزوجل: «خود را بگردنه نينداخته، و چه تو را از گردنه آگاه ساخت؟ آزاد كردن بنده است » فرمودند: مقصود خدا از آزاد كردن بنده ، ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام است، زيرا ولايت آزاد كردن بنده است.

ح ۵۰ .و نیز ولایت الهیه امیرالمؤمنین سلام الله علیه است که قدم استوار در آفرینش الهی است؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى‏: «وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ‏ عِنْدَ رَبِّهِمْ؛ یونس :۲»؛ قَالَ: «وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام».

ح ۵۱ . اگر هدایت و سعادت و جنت در ایمان به  ولایت الهیه و تسلیم به آنست ؛ پس: نکبت و شقاوت و دوزخ در کفر به آنست؛ و چنین است که جامه های آتشین بر تن کافر به ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه پوشانده می شود؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِهِ‏ تَعَالى‏: «هذانِ خَصْمانِ‏ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا» قَالَ‏: «بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ عليه السلام‏ «قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ؛ حج :۱۹» :

امام باقر عليه السلام درباره اين قول خداى تعالى فرمودند: اينها دو دشمن باشند كه درباره پروردگار خود دشمنى كردند، كسانى كه كافر شدند، به ولايت امیرالمؤمنین عليه السلام برايشان جامه‏ هاى آتشين بريده شده است.

ح ۵۳ . از مشخصه های آفریده های الهی اینکه هرکدام رنگ و عطر خاص خود را دارند، و ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه همان رنگ و بوئی است که خدای متعال از شدت شرافت به خودش نسبت داده است؛ « صبغة الله »، « معرفة الله»؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ عَزَّ و جَلَّ: «صِبْغَةَ اللَّهِ‏ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ؛ بقره :۱۳۸»؛ قَالَ: «صَبَغَ الْمُؤْمِنِينَ‏ بِالْوَلَايَةِ فِي الْمِيثَاقِ»:

امام صادق عليه السلام راجع به قول خداى عز و جل: «رنگ خدا است و كيست كه رنگ او از رنگ خدا بهتر باشد؟!» فرمودند: خدا مؤمنين را در زمان ميثاق به ولايت رنگ آميزى فرمود.

 

ح ۵۴ .  ولایت الهیه، خانه امن و لاجرم محل بخشودگی عواقب سوء گناهان، و در امان ماندن از عقوبت آنهاست؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ عَزَّ و جَلَّ: «رَبِّ اغْفِرْ لِي‏ وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً؛ نوح :۲۸»؛ «يَعْنِي الْوَلَايَةَ مَنْ دَخَلَ فِي الْوَلَايَةِ دَخَلَ فِي‏ بَيْتِ الْأَنْبِيَاءِ عليهم السلام»:

امام صادق عليه السلام درباره قول خداى عز و جل: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و هر كه به حال ايمان وارد خانه من شود را بيامرز»؛ (فرمودند): مقصود ولايت است، هر كس وارد ولايت شود، به خانه پيامبران وارد شده است.

•  ولایت ائمه سلام الله علیهم خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله است که خانه طهارت و پاکی است؛ وَ قَوْلِهِ: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ؛ أحزاب : ۳۳ » : «يَعْنِي الْأَئِمَّةَ عليهم السلام‏ و و لَايَتَهُمْ‏، مَنْ دَخَلَ فِيهَا دَخَلَ فِي بَيْتِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله»:

و از قول خداى تعالى: «خدا همواره می خواهد ناپاكى را از شما خاندان بزداید و شما را به پاکی مطلق پاكيزه فرماید»؛ مقصود ائمه عليهم السلام و ولايت آنهاست، هر كس در ولايت آنها وارد شود در خانه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله وارد شده است.

 

ح ۵۵ . حضور ولایت الهیه در زندگی و برخورداری از مواهب حسنه آن حق کسی نیست، بلکه بخششی فرا شایستگی (فضل) و از دلسوزی و مهربانی(رحمت) در حق اوست؛ و چنین است که ولایت اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله که همان ولایت الله است، همان فضل و رحمت خداست که از همه چیز برتر است ؛ عَنِ الرِّضَا عليه السلام، قَالَ: قُلْتُ‏: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ‏ وَ بِرَحْمَتِهِ‏ فَبِذلِكَ‏ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ‏ ؛ یونس :۵۸»؛ قَالَ: «بِوَلَايَةِ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُ‏  هؤُلَاءِ مِنْ دُنْيَاهُمْ»:

از حضرت رضا عليه السلام اين آيه را پرسيدم: «بگو به فضل و رحمت خدا بايد شادمان باشند كه آن از همه آنچه جمع مى‏ کنند بهتر است.» فرمودند: به ولايت محمّد و آل محمّد (بايد شادمان باشند) كه آن بهتر است از دنيائى كه آنها جمع می كنند.

 

ح ۵۶ . از جلوه های یکتائی خدای متعال اینکه در خلقت و نیز شریعت او نیز هیچ مخلوقی و جزئی- هر اندازه خرد- همسان مخلوق و جزء دیگر آفریده نشد؛ و همچنین است ارزش آنها.


تفاضل ارزش ها در مواردی که مورد سنجش مادی و مشت پر کن است، محسوس تر و ملموستر است؛ لذا: این معنا در تفاضل بین مکان ها ،وضوح دارد ؛ تفاضل بین خانه و مسجد، وحتی جاهای مختلف، در هر خانه.

و چنین است این تفاضل در زمان، که به دلیل انتزاعی بودن ، نا محسوستر از تفاضل در مکان است. این معنا در ایامی که به وجود مبارک انبیاء و اولیاء خصوصا سرور و سالار آنان ؛ یعنی: محمد و آل محمد صلوات الله علیه و علیهم اجمعین مربوط است، عیان است .

و چنین است شرافت جمعه که «سید الایام» است نسبت به سایر ایام هفته، بعلاوه این معنا که فرموده اند از اسرار ما اینکه شب هر روز متعلق به ان روز می باشد. و این امر از حقایقی است که بر زبان مردم هم جاری است؛ لذا: گفته می شود « شب و روز ».

وچنین است بیان شرافت شب جمعه به موارد مشابه آن، و دلیل توصیه به انجام کارهایی خاص آن شب و از جمله آنها تلاوت قرآن که در همه ایام به خصوص در شب جمعه توصیه فراوان به آن شده ؛ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام- و نَحْنُ فِي الطَّرِيقِ فِي‏ لَيْلَةِ الْجُمُعَةِ-: «اقْرَأْ؛ فَإِنَّهَا لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ قُرْآناً»

•  موقفی در قیامت که معرف عظمت و قدرت اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد؛ فَقَرَأْتُ: «إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ‏ مِيقاتُهُمْ‏ أَجْمَعِينَ يَوْمَ لا يُغْنِي‏ مَوْلًى‏ عَنْ مَوْلًى‏ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ‏ إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ‏؛ دخان: ۴۲-۴۰» فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام: «نَحْنُ و اللَّهِ الَّذِي‏ يَرْحَمُ‏ اللَّهُ، و نَحْنُ و اللَّهِ الَّذِي‏ اسْتَثْنَى اللَّهُ، لَكُنَّا نُغْنِي عَنْهُمْ»:

من اين آيه را خواندم: «وعده‏ گاه همگى آنها روز جدا شدن از یکدیگر(قيامت) است روزى كه  هيچ سروری براى سرپرستان و سر سپردگان (موالیان) خود كارى نسازد و آنها يارى نشوند، مگر آنكه خدايش مهربانی (رحم) كند» امام صادق عليه السلام فرمودند: به خدا ماییم آن که خدا مهربانی  کند، و ماییم آنکه خدا استثنا فرموده، و ماییم که قطعا موالیان خود را کفایت كنيم.

 

ح ۵۷ . در هر نظام و حاکمیتی، کسی موفقتر و مقیدتر و مقربتر است که گوش شنوا تر نسبت به آن دارد؛ « گوش شنوا داشتن» هم بمعنی مطیع بودن است و هم به معنی فهیم بودن؛ و گوش شنوا در نظام الهی امیرالمؤمنین سلام الله علیه اند ؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: «لَمَّا نَزَلَتْ‏ «وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ؛حاقه :۱۲»؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: هِيَ‏ أُذُنُكَ يَا عَلِيُ‏»:

امام صادق عليه السلام، فرمودند : چون اين آيه نازل شد: «و آن را گوشى شنوا حفظ کند»، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: آن گوش تو است، اى على.

ح ۵۸. بالاترین و اصلی ترین مصداق ظلم در نظام آفرینش، ظلم به کسی است که خود«حق» است که آل رسول صلی الله علیه و آله می باشد(که چند بار و نیزاخیرا در این باره عرض شد) ؛ لذا: به آن ظالمین نه بخششی تعلق می گیرد و نه برای عقوبت دردناک آنها حدی است؛ در دنیا به نوعی و در اخرت نوعی دیگر ؛ «فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا» آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ‏ «قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ‏ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا» آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ‏ «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ‏ ؛بقره :۵۹» :

«كسانى كه -نسبت به حق آل محمد سلام الله علیهم- ستم كردند، و سخنى غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود ،گفتند ، پس ما بر آنها كه -نسبت به حق آل محمد سلام الله علیهم- ستم كردند، به سبب كارهاى ناروائى كه می كردند، از آسمان عذاب و اضطرابی نازل كرديم».

 

ح ۵۹ .و بنا بر شرح آمده در حدیث قبل، ظالمین به آل رسول صلی الله علیه و آله نه سزاوار بخشش اند و نه راه هدایتی برای آنان است ؛ «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا» آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ‏ «لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً؛ نساء :۱۶۹-۱۶۸»:

همانا كسانى كه -نسبت به حق آل محمد سلام الله علیهم- ستم كردند، بخشش خدا برای ايشان نيست و به راهى هدايتشان نكند، جز راه دوزخ كه هميشه در آن جاودانند، و اين براى خدا آسانست.

•  حقیقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از جانب خدا آورده اند ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه است ؛ ثُمَّ قَالَ‏: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ‏ رَبِّكُمْ» فِي و لَايَةِ عَلِيٍ‏ «فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ‏ وَ إِنْ تَكْفُرُوا» بِوَلَايَةِ عَلِيٍ‏ «فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ ؛نساء:۱۷۰» :

سپس می فرمايند: اى مردم! پيامبر از جانب پروردگارتان حق را به سوى شما آورده است که ولايت امیرالمؤمنین سلام الله علیه است ، (به آن) ايمان آوريد كه خير شماست و اگر كافر شويد - به ولايت امیرالمؤمنین- آنچه در آسمانها و در زمين است متعلق بخداست (يعنى به او زيانى نرسد)؛

که «حق»در خلقت و شریعت خدای متعال ،همان مقام نورانی علی و آل علی علیه و علیهم السلام ، و ولایت آنان است ؛ مگر در زیارت جامعه کبیره نخوانده اید که:
« الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم ، و انتم اهله و معدنه ».

 

ح ۶۰. سابقا چند بار عرض شد که حقیقت بلاتعین خلق اول در مقام تعین  مقام نورانی رسول اکرم صلی الله علیه و اله است، که از طرفی نفس نفیس آن حضرت همان مقام نورانی امیر علیه السلام است، و از طرف دیگر همان، حقیقت هر خیری است؛ پس: آنکه از طرف خدای متعال و رسولش در پیکره خلقت، در هر خیری توزیع و گسترده شده، مقام نورانی و نور ولایت امیر علیه السلام است؛ لذا:
 گوش داشتن و فروتنی و در برابر آنچه که نسبت به امیرالمؤمنین سلام الله علیه آمده، و پذیرش آن بهترین را برای بندگان رقم می زند؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام، قَالَ: «هكَذَا نَزَلَتْ هذِهِ الْآيَةُ: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ» فِي عَلِيٍ‏ «لَكانَ خَيْراً لَهُمْ؛ نساء:۶۶» .

ح ۶۲ .و چنین است که اعمال بندگان در مرئای خدا و رسول و امامان سلام الله علیهم اجمعین می باشد؛ چرا که در حضور ولایی و احاطی آنان رخ می دهد؛ قَرَأَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام: «قُلِ‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ؛ توبه: ۱۰۵»؛ فَقَالَ: «لَيْسَ هكَذَا هِيَ، إِنَّمَا هِيَ: «وَ الْمَأْمُونُونَ‏ » فَنَحْنُ الْمَأْمُونُونَ‏»:

 مردى خدمت امام صادق عليه السلام اين آيه را قرائت كرد: «بگو عمل كنيد كه خدا و رسولش و مؤمنان، اعمال شما را مى‏ بينند» فرمودند: اين چنين نيست بلكه آن "و المأمونون" است و ما هستيم مأمونون.

یعنی: مردمان بایستی نسبت به آنان علیهم السلام ایمان اورده و رعایت ادب عظمت محضر مبارک ایشان را کنند؛ چرا که: ولایت ایشان همان ولایت الله است.

 

ح ۶۳ . و چون حقیقت متصل بین خدای متعال و خلق او امیر علیه السلام است؛ پس:  راه استوار الهی راه امیرالمؤمنین سلام الله علیه است؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: «هذَا صِرَاطُ عَلِيٍ‏ مُسْتَقِيمٌ‏ ؛حجر:۴۱».

ح ۶۴ .حقانیت ولایت امیرالمؤمنین سلام الله علیه در حالی که برای اکثر مردم روشن است ولی نسبت به آن کافر اند و آن را می پوشانند؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام، قَالَ: «نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عليه السلام بِهذِهِ الْآيَةِ هكَذَا: «فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ» بِوَلَايَةِ عَلِيٍ‏ «إِلَّا كُفُوراً ؛ إسراء : ۸۹»

•  حقیقت از جانب پروردگار آشکار گردیده و مردمان در این میان یا آنرا قبول کرده و رعایت می کنند یا منکر شده و آنرا می پوشانند؛ قَالَ: «وَ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عليه السلام بِهذِهِ الْآيَةِ هكَذَا: «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ‏» فِي و لَايَةِ عَلِيٍ‏ «فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ‏» آلَ مُحَمَّدٍ «ناراً» ؛کهف :۲۹ » :

 فرمودند: جبرئيل عليه السلام اين آيه را اين گونه نازل كرد: «و بگو اين حق از پروردگار شماست - درباره ولايت علی- هر كه خواهد ايمان آورده (ادب انرا رعایت کند) و هر كه خواهد کافر گردد (آنرا انکار کرده و بپوشاند)، ما براى ستمگران - به آل محمد صلی الله علیه و آله - آتشى آماده كرده‏ ايم».

 

ح ۶۵ . وجود مبارک اوصیاء رسول الله صلی الله علیه و علیهم به این دلیل صاحب ولایت الهیه هستند که موطن نفس آنان، محل تحقق محض عبودیت خالص حق تعالی است؛ «مسجد» است؛ لذا: اگر کسی قصد عبادت خالص حق تعالی داشته باشد، باید به ولایت آنان علیهم السلام درآید؛ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى‏: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً؛ جن : ۱۸» قَالَ: «هُمُ الْأَوْصِيَاءُ »:

 حضرت ابو الحسن عليه السلام درباره قول خدا: «سجده‏ گاه ها براى خداست، پس با خدا ديگرى را نخوانيد» فرمودند: آنها (آن سجده گاه ها) اوصياء هستند.

ح ۶۶ .  دعوت به خدای متعال توسط رسول اکرم و همراهان ایشان صلوات الله علیه و علیهم اجمعین با آگاهی و دانایی، و بینائی قلبی است، نه کور کورانه، و بصرف مأمور به ابلاغ بودن؛ و این امر نشانه از منزلت الهی باطن آن حضرت و اوصیاء آن حضرت، و نسبت آنان با ایشان دارد؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى‏: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي؛ یوسف :۱۰۸»؛  قَالَ: «ذَاكَ‏ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله‏ و أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام و الْأَوْصِيَاءُ مِنْ بَعْدِهِمْ‏ عليهم السلام»:

امام باقر عليه السلام درباره قول خداى تعالى: «بگو راه من اينست، به سوى خدا ميخوانم از روى بصيرت (آگاهی و دانایی؛ بینایی قلبی) من و آنكه پيرويم كند»؛ فرمودند: خواننده به سوى خدا پيامبر و اميرالمؤمنين و اوصياء بعد از ایشان سلام الله علیهم اجمعین هستند.

یعنی: آن نفوس نفیسه که دیگران را به خدای متعال می خوانند، خود وجدان ترکیبی به معرفت حق تعالی دارند ؛ واجد معنای خدا داری هستند ؛ خود کلمة تقوا هستند.

 

ح ۶۷. تنها خانه ای که اهلش اهل آتش نیستند خانه ای است که در آن به جز اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله نباشد؛ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: «فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ‏ فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ‏ مِنَ الْمُسْلِمِينَ‏ ؛ ذاریات :۳۶-۳۵» فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام: «آلُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَبْقَ فِيهَا غَيْرُهُمْ‏»:

(سالم حناط گويد:) از امام باقر عليه السلام اين قول خداى عز و جل را پرسيدم: «و هر كس از مؤمنين كه در آنجا بود، خارجش کرديم، زيرا در آنجا جز يك خانواده از مطيعان نيافتيم» امام باقر عليه السلام فرمودند: در آن خانواده كسى جز آل محمد باقى نماند.

این آیه شریفه ظاهرا ناظر به نزول بلا به قوم لوط، توسط فرشتگان می باشد. و از ظاهر آیه چنین فهم می شود که نجات یافتگان بر حقیقت دین الهی که ولایت آل محمد علیهم السلام است، بوده اند. واقعیتی که همیشه صادق بوده و هست.

 

ح ۶۸ . عرض شد که دین الهی رفتارشناسی مورد پسند خدای متعال است، و چنین است که تحقق مصطفای او (همه آنچه  برگزیده اوست)، محمد مصطفی؛ وهمه آنچه مرتضای اوست (پسندیده اوست)، علی مرتضی؛ و همه آنچه مرضی اوست (و او به آن خشنود است) زهرای مرضیه است.

حال در جمع بندی کاربردی،  بین این نفوس نفیسه که حقیقة الحقایق عالم خلقت و شریعت هستند، عرض می شود که هر سه در وجود مبارک امیر علیه السلام جمع می باشند، و بلکه ایشان جامع حسنین علیهماالسلام و نیز «تسعة المعصومین من اولاد الحسین علیهم السلام» نیز هستند؛ چرا که:

زهرای مرضیه قلب و روح رسول الله اند و ایشان نفس (خود) رسول الله؛ لذا: واجد هر دو ، و والد اوصیای معصومین خود: حسنین و اولادنه گانه ایشان، و از آنجا که «الولد سر ابیه»؛ پس واجد آنان نیز؛ پس به این ترتیب  معظم له جامع  اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می باشند؛ لذا:

 نسبت هر کسی با ایشان، در حقیقت نسبت او با همه اهل بیت علیهم السلام و دین و بندگی الهی می باشد.

و چنین است یک تعلیل از تأویل« میزان» الهی بودن ایشان در کلام الهی، در سنجش مردمان و اعمال آنان در درگاه و دادگاه الهی و در قیامت؛ (بنگرید به احادیث ذیل ایات زیر ، در تفاسیر روایی:
الله الذی أنزل الکتاب بالحق و المیزان؛ شوری:۱۷؛
و السماء رفعها و وضع المیزان؛ الرحمن ۹ ؛
که فرموده اند:« المیزان أمیرالمؤمنین علیه السلام »
ونیز ملاحظه فرمائید: بصائر الدرجات: ۵۱۲:۱ ؛ مزار کبیر ؛ ۱۸۵ : السلام علی میزان الاعمال).

 لذا: رفتار با امیرالمؤمنین سلام الله علیه نه فقط  پاداش و عقوبت معاصرین خود را که همه مردم را تعیین می کند؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى‏: «فَلَمَّا رَأَوْهُ‏ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ‏؛ ملک :۲۷» قَالَ: «هذِهِ نَزَلَتْ فِي‏ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام و أَصْحَابِهِ الَّذِينَ‏ عَمِلُوا مَا عَمِلُوا :

امام باقر عليه السلام درباره قول خداى تعالى: «و چون عذاب را نزديك بينند، چهره كافران کریه شود و به آنها گويند: اين همانست كه آن را طلب ميكرديد» فرمودند: اين آيه درباره اميرالمؤمنين سلام الله علیه و  اصحابشان نازل شده كه كردند آنچه كردند (مانند طلحه و زبير و خوارج و امثال آنها).

•  جایگاه امیرالمؤمنین سلام الله علیه در قیامت مورد غبطه همه مردم به خصوص دشمنان حضرتشان است؛ يَرَوْنَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِي أَغْبَطِ الْأَمَاكِنِ‏ لَهُمْ‏ فَيُسِي‏ءُ وجُوهَهُمْ، و يُقَالُ لَهُمْ: «هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ» الَّذِي انْتَحَلْتُمِ‏ اسْمَهُ‏ :

آنها (در قيامت) مى‏ بينند كه اميرالمؤمنين سلام الله علیه در مقامى‏ است كه همه به حالشان غبطه مي خورند، پس چهره‏ هاى ايشان درهم کشیده شود، و به آنها گفته شود: «اين همانست كه آن را مي خواستيد» همان كسى كه نامش را بخود مى‏ بستيد .

 

ح ۶۹.  همچنانکه بارها عرض شده وجود مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله حبیب علی الاطلاق حق تعالی بوده و بر قله خلقت الهی و بر تارک آنند؛ ولی علی الاطلاق او هستند؛ و آنچه از ایشان باذن الله شرف صدور یافته، نفس نفیس خود او؛ حبیب و ولی او، مقام نورانی امیر عالمیان وجود مبارک علی بن ابی طالب می باشد که به این ترتیب اصالتا و خلافتا و وراثتا ولایت بر ما سوای ایشان داشته و باذن الهی، هستی گسترده در خلقت و حقیقت هر خیری می باشند؛ لذا:

 در آن جایگاه شاهد بر همگان، وجود مبارک رسول الله، و مشهود ایشان وجود مبارک امیر علیه السلام می باشد؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى‏: « وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ ؛بروج : ۳»؛  قَالَ:  النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله و أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام.


ح ۷۰ . وجود مبارک امیرالمؤمنین سلام الله علیه ایستاده در آن جایگاه است که حکم الهی را در عقوبت ظالمین بر حقوق حقه آل رسول علیه و علیهم السلام، -که در حقیقت حق خود و آن باذن الله حق مالکیت و ملکیت در ملک الهی است - صادر و اعلان و جاری می فرماید؛ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام عَنْ قَوْلِهِ تَعَالى‏: «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ‏ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ‏؛ أعراف :۴۴»؛ قَالَ: «الْمُؤَذِّنُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام»:

(عمر حلّال گويد:) از حضرت ابو الحسن عليه السلام راجع به قول خداى تعالى: «پس بانگ زنى ميان آنها (اهالی قیامت) بانگ زند كه لعنت خدا بر ستمگران باد» پرسيدم؛ فرمودند: مؤذن (بانگ زن) امير المؤمنين عليه السلام است.

 

 

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید