بابٌ فِي الْأَئِمَّةِ عليهم السلام أَنَّهُمْ إِذَا ظَهَرَ أَمْرُهُمْ حَكَمُوا بِحُكْمِ دَاوُدَ و آلِ دَاوُدَ و لَايَسْأَلُونَ الْبَيِّنَةَ، عَلَيْهِمُ السَّلَامُ و الرَّحْمَةُ و الرِّضْوَانُ‏ (۹۹)

مقدمتا عرض شود:
«ظهور»وجود مبارک امام زمان علیه السلام فقط به معنی بیرون آمدن ایشان از زندگی پنهانی و شناختن شدن ایشان نیست ؛ بلکه به معنی ظاهر شدن مقداری از دانایی و توانایی الهی بی حد ایشان در کاینات، و نیز بکار گرفتن آن در اداره جوامع انسانی، و سامان دادن به وضع نا بسامان زندگی مردمان در فقدان ایشان است؛

 «ظهور»ظهور کمالات الهیه وجود مبارک ایشان، در تعریف و جلوه جمال و جلال جلیل خودبرای خدای متعال است؛ چرا که:

 او حبیب خدای متعال و ولی او ، و وجه الله اتم و اکمل است، و غرض حق تعالی در خلقت ،جلوه آن کلمه تامه الهیه و تعریف شدن اوبوده و هست؛

لذا: زمین به زیر پای او سبز ، و خزائنش به پای او ریخته، و دلهای آدمیان در محبت او سوخته، و سرها به سروری او سپرده، و او بر اریکه حکومت الهی نشسته ، با دیده ای که واقع امر وقایع را می بیند، قضاوت خواهد فرمود، که اگر حکم سابقا غیر از این بود ، مقتضیات هم غیر از این بود؛ لذا: حاکم و حکومت هم غیر از این بود .

پیش از ظهور، حکم الهی در مورد وجود مبارک ائمه علیهم السلام، عمل به ظاهر و مقتضیات آن است؛ چه در روال عادی زندگی و معیشت؛ مانند: خوردن و آشامیدن و پوشیدن و توالد و تناسل، و چه در قضاوت و معاشرت با دیگران، که حکم به ظاهر کرده و به مقتضیات آن عمل می فرمایند؛ نه به علم و قدرت الهی. و اوج این معنا در مظلوم و مقهور بودن آنان در در رابطه با غاصببن حق آنان و ظالمین برایشان و صبوری شگفت انگیز آنان علیهم السلام است.

ح ۱•  امامت منصبی خاص با ویژگی های مشترک میان ائمه سلام الله علیهم است ؛ «يَا أَبَا عُبَيْدَةَ، إِنَّهُ لَايَمُوتُ مِنَّا مَيِّتٌ حَتّى‏ يُخَلِّفَ‏ مِنْ بَعْدِهِ‏ مَنْ يَعْمَلُ بِمِثْلِ عَمَلِهِ، و يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ، و يَدْعُو إِلى‏ مَا دَعَا إِلَيْه‏ :

اى ابا عبيده؛ همانا كسى از ما (ائمه) نميرد جز اينكه كسى را جانشين خود كند، كه مانند او عمل  می کند و رفتارش مانند خود او باشد و به آنچه او دعوت مي كرد، دعوت كند.

•  خزانه الهی به بخشش های خدا تمام نمی شود ؛ يَا أَبَا عُبَيْدَةَ، إِنَّهُ لَمْ يُمْنَعْ مَا أُعْطِيَ دَاوُدَ أَنْ أُعْطِيَ سُلَيْمَان :

اى ابا عبيده آنچه خدا به داود عطا فرمود، مانع از آنچه به سليمان عطا كرد، نمی شود.

•  امام زمان سلام الله علیه مانند حضرات داود و سلیمان به واقع حکم می کنند و بینه طلب نمی کنند؛  که خود با حضور گسترده ولایی و نه فقط علمی بلکه حتی جسمی ، خود شاهد بر همه امور - ظاهرا و باطنا- هستند   :  ؛ «يَا أَبَا عُبَيْدَةَ، إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام حَكَمَ بِحُكْمِ دَاوُدَ و سُلَيْمَانَ، لَايَسْأَلُ‏ بَيِّنَةً».

ح ۲•  دوران حکم کردنِ به حق و واقع ، از امور حتمی در نظام آفرینش است ؛ «لَا تَذْهَبُ‏ الدُّنْيَا حَتّى‏ يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنِّي‏ ، يَحْكُمُ بِحُكُومَةِ آلِ دَاوُدَ، و لَايَسْأَلُ بَيِّنَةً ، يُعْطِي‏ كُلَّ نَفْسٍ حَقَّهَا » :

دنيا پايان نيابد تا آنكه مردى از فرزندان من بيرون آيد كه طبق حكومت آل داود حكم كند، گواه نخواهد و حق هر كس را به او عطا كند.

ح ۳،۴•  روح القدس که در قرآن مجید به حضرت جبرئیل علیه السلام هم اطلاق شده، سرور ملائکه است ،  که هر آن چه خواست امام سلام الله علیه باشد را به ایشان می رساند؛ فَإِذَا و رَدَ عَلَيْنَا الشَّيْ‏ءُ الَّذِي لَيْسَ عِنْدَنَا ، تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ‏ :

 و هر گاه موضوعى براى ما پيش آيد كه آن را ندانيم. روح‏ القدس آن را به ما القا كند (برساند).

ح ۵• همانگونه که مشابهت وقایع در امم گذسته و امت حاضر ، جهت بیداری و آگاهی و عبرت حاضرین است ؛ خداوند  مشابه جایگاه امام سلام الله علیه را در امت های قبل قرار داده اند که مورد استبعاد و انکار واقع نگردد؛ مَا مَنْزِلَةُ الْأَئِمَّةِ ؟ قَالَ: «كَمَنْزِلَةِ ذِي الْقَرْنَيْنِ‏، و كَمَنْزِلَةِ يُوشَعَ، و كَمَنْزِلَةِ آصَفَ صَاحِبِ سُلَيْمَانَ» :

جایگاه ائمه سلام الله علیهم کجاست؟ فرمودند: مانند مقام ذى القرنين و يوشع و آصف همدم سليمان‏ .

یعنی: بعد از جایگاه وجود مبارک رسول الهی وقت و همدم ایشان.

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید