فِي تَسْمِيَةِ مَنْ رَآهُ عليه السلام‏ (۷۷)

ح ۱ •  اگر امام سلام الله علیه در عالم نباشند باب توبه بسته می شود؛ فَإِذَا كَانَ ذلِكَ رُفِعَت‏ الْحُجَّةُ، و أُغْلِقَ بَابُ التَّوْبَةِ فَلَمْ يَكُ‏ يَنْفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا: و چون آن روز برسد، حجت برداشته و راه توبه بسته شود آنگاه كسى كه از پيش ايمان نياورده و يا در دوران ايمانش كار خيرى نكرده، ايمان آوردنش سودش ندهد؛
چرا که: بنا بر توضیحی که در شرح شفاهی هم داده شد، لازمه رسیدن فیض الهی چه در نظام تکوین برای ساکنان آن در همه عوالم، و چه در نظام تشریع برای مخاطبان آن؛ از هدایت و رشد و تربیت و نتایج آن، حضور وجود مبارک صاحب ولایت الهیه در آن عالم است، له جنبه ای که خود مسانخ ساکنان آن عالم می باشد؛ و چنین است بسته شدن درب توبه، و امکان جبران خرابکاری گذشته.

•  از شرار خلق خداوند کسانی اند که قیامت برایشان واقع می شود؛ فَأُولئِكَ أَشْرَارٌ مِنْ خَلْقِ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ و جَلَ‏، و هُمُ الَّذِينَ تَقُومُ‏ عَلَيْهِمُ الْقِيَامَة : و ايشان از بدترين مخلوقات خداى عزّوجلّ باشند و قيامت عليه ايشان بر پا مى‏ شود .

یعنی: کسانی هستند که آنان را از شدت شرارت و داشتن سیئات، بعد از مرگ، بدون توقف در عالم برزخ، راهی جهنم می کنند.

•  نمود عظمت وکلای خاص امام زمان سلام الله علیه؛ در وثاقت و قابلیت اعتماد و اطمینان به آنان است؛ مانند: جناب عمری و فرزندشان؛ الْعَمْرِيُّ وَ ابْنُهُ‏ ثِقَتَانِ؛

•  عظمت و وثاقت اصحاب به دلیل انتسابشان به امام سلام الله علیه است؛ فَمَا أَدَّيَا إِلَيْكَ عَنِّي، فَعَنِّي يُؤَدِّيَانِ، و مَا قَالَا لَكَ‏، فَعَنِّي يَقُولَانِ‏؛ فَاسْمَعْ لَهُمَا و أَطِعْهُمَا؛ فَإِنَّهُمَا الثِّقَتَانِ الْمَأْمُونَان‏ : آنچه از جانب من بتو رسانند؛ حقيقة از من است و هر چه از جانب من به تو گويند، قول من است، از ایشان بشنو و اطاعت كن كه آن دو، مورد اعتماد و امين اند‏.

به قول معروف: « تو خود حدیث مفصل (حال و روز ما را) بخوان از این مجمل»

•  تعلیم نام امام زمان سلام الله علیه منّتی از جانب حضرتشان بر شیعیان است؛ ، قُلْتُ: فَالِاسْمُ‏؟ قَالَ: مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ أَنْ تَسْأَلُوا عَنْ ذلِكَ : گفتم: نامش چيست؟ گفت: بر شما حرامست كه نام او را بپرسيد.
توضیح این معنا، با توجه به توضیح باب بعدی که در باره نهی از تسمیه است، آورده خواهد شد- ان شاالله.

ح ۷•  هر موقعیتی ومواجهه با هر حقیقتی، ادب خاص خود را دارد؛ و «ادب» به عنوان شاخصه تربیت در هر کسی، خود را نه در کلیات رفتاری که در جزئیات آن،  خود را نشان می دهد؛ أَنَّهُ رَآهُ‏ عِنْدَ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ و النَّاسُ يَتَجَاذَبُونَ‏ عَلَيْهِ‏، و هُوَ يَقُولُ: «مَا بِهذَا أُمِرُوا» : او آن حضرت را نزد حجر الاسود ديد و مردم (براى بوسيدن حجر) نزاع و كشمكش داشتند، و آن حضرت مي فرمودند: آنان باين (رفتار) مأمور نشده‏ اند (یعنی: قرار نیست، مردم این کار را، این چنین انجام دهند).

 

بَابٌ فِي النَّهْيِ عَنِ الِاسْم‏ (۷۸)

ح ۱ •  اسم امام زمان سلام الله علیه احترام ویژه دارد؛ و لَايَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِه‏

ح ۲ •  امین نبودن بعضی از اصحاب در دانستن نام و مکان امام زمان سلام الله علیه؛ «إِنْ دَلَلْتُهُمْ‏ عَلَى الِاسْمِ أَذَاعُوهُ‏ ، و إِنْ عَرَفُوا الْمَكَانَ دَلُّوا عَلَيْهِ»: اگر اسم را بآنها بگویم، فاش می کنند، و اگر مكان را بدانند، نشانش می‏دهند.

ح ۴• اهمیت پنهان داشتن نام امام زمان سلام الله علیه؛ صَاحِبُ هذَا الْأَمْرِ لَايُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ إِلَّا كَافِر :نام صاحب این امر (امام زمان سلام الله علیه) را جز كافر نبرد .

 نهی از بردن نام مبارک امام زمان علیه السلام و اصطلاحا «نهی از تسمیه»، تحلیل و تعلیلی دارد، که با توجه به آن، تعارض ظاهری بین روایات مربوط به آن حل می شود.

 یکی از علل غیبت و حکمت های متعدد آن  ، برای محافظت از جان نازنین ایشان بوده  .
در مقطع غیبت صغرای معظم له که  در هر حال و بنحوی ایشان قابل دسترسی بوده اند ، روایت ها دقیقا ناظر بر همین معنا هستند که مبادا نشانه ای از ایشان به دست دشمنان که پیگیر و حریص در یافتن و از بین بردن ایشان بودند، بیافتد .

اما در غیبت کبرای حضرتش، که وجود مبارک ایشان قابل دسترسی نیستند، مگر به اذن ایشان، قاعدتا این حکم نباید موضوعیتی داشته باشد؛
 چرا که:
عقلا با منتفی شدن موضوع، حکم آن هم منتفی می شود؛ در حالی که در بعضی از احادیث، از نام بردن از ایشان، تا قیام و ظهور ایشان نهی شده است؛ ,( بنگرید به:توحید صدوق : ۸۱ ، از حضرت امام هادی علیه السلام ؛ اکمال الدین ۳۶۸:۲، از حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام).

اما جواب از تعارض و حل آن:
در عرف انسانی که در آداب شرعی هم به آن تذکر داده شده آن که برای احترام به دیگران و خصوصا بزرگترها، خلاف ادب و احترام است، که آنان را به اسم شخصی، نام ببرند؛ بلکه باید از ایشان با کنیه و لقب نیکو و عنوان خوب یاد کنند؛ لذا:

 در قرآن مجید خدای متعال مردمان را از اینکه اسم و لقب و عنوان بد به یکدیگر بدهند، نهی می فرماید:

"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ..." :
اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! قومى قوم ديگر را مسخره نکند؛ شايد آن ها از اين ها بهتر باشند، و نبايد زنانى زنان [ديگر] را [مسخره كنند] شايد آن ها از اين ها بهتر باشند، و از يكديگر عيبگیری نکنيد، و به همديگر لقب هاى زشت ندهيد؛  نام زشت پس از ايمان(آوردن) ناپسند است؛ (حجرات: ۱۱).

و بالاتر از آن در رابطه با وجود مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله، از این که ایشان را همچون یکدیگر، و بدون عناوینی که نشان از تکریم و تفخیم ایشان است، نام ببرند، نهی می کند:

"لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً..." :
آن گونه که یکدیگر را صدا مى‏ زنید پیامبر را صدا نزنید؛ (نور: ۶۳).

در هر حال یکی از علل نهی از تسمیه وجود مبارک امام زمان علیه السلام، و حتی سایر معصومین علیهم السلام رعایت احترام عظمت ساحت مقدسه معظم له است؛ که در هر حال القاب و صفات معصومین علیهم السلام، اشاره حداقلی، به منزلت وعظمت آنان دارد، در حالی اسم مبارک آنان علیهم السلام بتنهائی؛ بدون هیچ پسوند و پیشوندی در تغخیم و تکریم، خصوصا در مورد وجود مبارک حضرت بقیة الله، حتی با ادات تکریم و تفخیم نه آنکه تکریم و تفهیم ایشان نیست که تصغیر و تخفیف حضرتش است.  
در مبحث اسماء و صفات، در توضیح عظمت و جلالت عنوان منحصر بفرد الهی «بقیة الله»، دربیانی البته الکن و نارسا مطالبی عرض شد، که بی سابقه و شگفت انگیز بود.  خاطرتان هست؟

براین مبنا ، فهم می شود که شایع کردن نام بردن از اهل بیت علیهم السلام؛ خصوصا امیرالمومنین و حضرت صدیقه کبرا و وجود مبارک سیدالشهداء سلام الله علیهم اجمعین، توسط بعضی از روشنفکران بظاهر دینی، یکی ازتوطئه های  تنزل مرتبه و ارزش آنان، به مرتبه و ارزش سایرین از آنان است، هر کسی که باشد که خوبترینشان، اطفال ابجد خوان مکتب آنان علیهم السلام هستند.

اما در ظهور مسعود معظم له، در خور ظرفیت و استعداد این عالم، عظمت ایشان ظاهر می گردد و دیگر اسما ایشان، حجاب و مانعی از بیان عظمت ایشان نیستند؛ که:
«شنیدن کی بود مانند دیدن».

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید