بَابٌ فِي أَنَّ الْإِمَامَ مَتى‏ يَعْلَمُ أَنَّ الْأَمْرَ قَدْ صَارَ إِلَيْه‏(۹۰)

ح ۱ •  تردید مردم در مرگ و غیبت امام سلام الله علیه؛ شبهه ای که در طول تاریخ و حتی در زمان حاضر، دشمنان امامت و مهدویت در پی القاء بوده و هستند؛ ... قُلْتُ: هَلَاكَ غَيْبَةٍ، أَوْ هَلَاكَ مَوْتٍ؟ قَالَ: «هَلَاكَ مَوْتٍ» :
عرض كردم: هلاك غيبت يا هلاك مردن؟ فرمود: هلاك مردن.

ح ۲•  غیر اعراب در دینداری شرافتشان از اعراب بالاتر است؛ لَمْ يَزَلْ مُنْذُ قَبَضَ نَبِيَّهُ صلى الله عليه و آله- هَلُمَ‏ جَرّاً- يَمُنُّ بِهذَا الدِّينِ‏ عَلى‏ أَوْلَادِ الْأَعَاجِمِ‏، و يَصْرِفُهُ عَنْ قَرَابَةِ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله‏- هَلُمَّ جَرّاً- فَيُعْطِي هؤُلَاءِ، و يَمْنَعُ هؤُلَاء : خداى تبارك و تعالى از زمانى كه پيغمبرش صلّى اللَّه عليه و آله را قبض روح فرموده-
همین طور ادامه دارد- تا هميشه، که به اين دين  بعجم‏ زادگان‏ منت مي گذارد و از خويشان پيغمبرش صلّى اللَّه عليه و آله (اعراب) باز ميدارد، پس همواره بعجم‏ زادگان عطا مي كنند و از خويشان پيغمبرش باز می‏دارد.

چرا که با وجود برخورداری از قرابت ، و لاجرم فهم و دسترسی بیشتر به ایشان و ایمان، کفران نعمت کردند ، و قدر ندانستند.

یعنی: نزدیکی قومی و قبیله ای سبب برخورداری از عنایت الهی برای اعراب نبوده؛ بلکه: حکم در برخورداری از عنایات الهیه به قبول دین الهی و اطاعت از اوامر و احکام اوست، و حکم «ان اکرمکم عندالله اتقاکم»  خدادار بودن حکم مطلق در ممتاز بودن و ممتازتر شدن است.

• از موارد رسیدگی امام سلام الله علیه به رعیت، پرداخت دیون  آنان است؛ لَقَدْ قَضَيْتُ عَنْهُ‏ فِي هِلَالِ ذِي الْحِجَّةِ أَلْفَ دِينَار:
 من در اول ماه ذى الحجة هزار دينار بدهى او را پرداختم‏ .

ح ۳• از معایب و نواقص عقاید واقفیه اینکه برای امام سلام الله علیه علم الهی معتقد نیستند؛ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ‏ عليه السلام: إِنَّهُمْ رَوَوْا عَنْكَ فِي مَوْتِ أَبِي الْحَسَنِ‏ عليه السلام أَنَّ رَجُلًا قَالَ لَكَ‏: عَلِمْتَ ذلِكَ‏ بِقَوْلِ سَعِيد:
وشاء گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: مردم (واقفيه) از شما روايت كنند كه وفات حضرت ابو الحسن (موسى بن جعفر عليهما السلام) را مردى به شما گفته و شما آن  گفته را صحیح دانسته‏ ايد.

یعنی: شما به گفته او اعتماد کرده و درگذشت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام را از خبر کردن او می دانید، نه به اعتبار علم الهی خودتان.

 

ح ۴•  امام سلام الله علیه به محض فوت امام قبل از آن به الهام الهی آگاه می شوند؛ قَالَ: «يَعْلَمُ ذلِكَ حِينَ يَمْضِي صَاحِبُهُ». قُلْتُ: بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ؟ قَالَ: ُیلْهِمُهُ اللَّه‏:
فرمودند: همان زمانى كه صاحبش مي ميرد، آگاه مى‏ شود؛ عرض كردم: به چه سبب؟ فرمودند: خدا به او الهام مي فرماید.

ح ۵•  آغاز امامت برای امام سلام الله علیه نشانه هایی دارد؛ فَقِيلَ لَهُ: و كَيْفَ عَرَفْتَ؟ قَالَ: «لِأَنَّهُ تَدَاخَلَنِي‏ ذِلَّةٌ لِلَّهِ‏ لَمْ أَكُنْ أَعْرِفُهَا»:
به حضرت عرض شد: از كجا دانستيد (امام پیشین فوت شدند)؟
فرمودند: زيرا فروتنى و خضوعى نسبت به خدا در دلم افتاد كه برايم سابقه نداشت. (که این نشانه از تغییر منزلت ایشان نسبت به خدای متعال و تقرب بیشتر نسبت به او است).

ح ۶•  امام سلام الله علیه در میان اطرافیان هم نشانه هایی برای امام پس از خود قرار می دادند؛ و قَالَتْ: إِنَّهُ قَالَ لِي فِيمَا بَيْنِي و بَيْنَهُ- و كَانَتْ أَثِيرَةً عِنْدَهُ‏-: «احْتَفِظِي بِهذِهِ‏ الْوَدِيعَةِ عِنْدَكِ، لَا تُطْلِعِي‏ عَلَيْهَا أَحَداً حَتّى‏ أَمُوتَ، فَإِذَا مَضَيْتُ، فَمَنْ أَتَاكِ مِنْ وُلْدِي فَطَلَبَهَا مِنْكِ، فَادْفَعِيهَا إِلَيْهِ، و اعْلَمِي أَنِّي قَدْ مِتُ‏ ». و قَدْ جَاءَنِي‏ و اللَّهِ عَلَامَةُ سَيِّدِي :
 و (ام احمد- كه محرم راز امام هفتم عليه السلام بود-) گفت آن حضرت روزى محرمانه به من فرمودند: اين امانت را نزد خود حفظ كن، و كسى را از آن آگاه نساز تا من بميرم، چون من درگذشتم، هر كس از فرزندانم نزد تو آمد و آن را از تو درخواست کرد،  تحويلش ده و بدان كه من مرده‏ ام. اكنون به خدا نشانه‏ اى كه آقايم فرموده بود، ظاهر شد .

 

بابُ حَالَاتِ الْأَئِمَّةِ عليهم السلام فِي السِّن ‏(۹۱)

ح ۱•  انبیاء علیهم السلام، نبی بدنیا می آیند؛ لذا: آنان قبل از حکم الهی به آغاز ابلاغ رسالت  هم حجت الهی هستند؛ فَقَالَ: «كَانَ يَوْمَئِذٍ نَبِيّاً حُجَّةَ اللَّهِ‏ غَيْرَ مُرْسَل‏ ».

•  اگر در زمانی دو حجت الهی هم زمان حضور داشتند، به امر الهی یکی ناطق و دیگری صامت خواهد بود . در هر زمان فقط یک حجت ناطق ظهور دارد؛ مانند: حضرت یحیی و حضرت زکریا، و یا حضرت یحیی و حضرت عیسی علیهم السلام؛ یا حسنین علیهماالسلام؛ ویا هرکدام از وجود مبارک ائمه در زمان والد معظم خود علیهم السلام؛ و كَانَ‏ زَكَرِيَّا الْحُجَّةَ لِلَّهِ- عَزَّ و جَلَّ- عَلَى النَّاسِ بَعْدَ صَمْتِ عِيسى‏ بِسَنَتَيْن‏ :و حجت خداى عز و جل بر مردم بعد از سكوت عيسى تا دو سال زكريا بود.

•  به امر الهی با آغاز بیان نبوت و رسالت، رسولان الهی بر تمامی امتشان حجت هستند؛ فَلَمَّا بَلَغَ عِيسى‏ عليه السلام سَبْعَ سِنِينَ، تَكَلَّمَ بِالنُّبُوَّةِ و الرِّسَالَةِ حِينَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالى‏ إِلَيْهِ، فَكَانَ عِيسَى الْحُجَّةَ عَلى‏ يَحْيى‏ و عَلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ: چون عيسى -علی نبینا و آله و علیه سلام الله - هفت ساله شد و خداى تعالى به او وحى فرستاد، از نبوت و رسالت خود سخن گفت، پس او بر يحيى و همه مردم حجت گشت .

•  زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نبوده و نخواهد بود؛ چرا که: در این صورت با فقدان رهبری الهی، نظام تشریع نارسا در هدایت شده و از هم گسیخته، و نظام تکوین نیز ناتوان در پایداری و  متلاشی خواهد شد؛ و لَيْسَ تَبْقَى الْأَرْضُ- يَا أَبَا خَالِدٍ- يَوْماً واحِداً بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ‏ عَلَى النَّاسِ مُنْذُ يَوْمَ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ عليه السلام، و أَسْكَنَهُ الْأَرْضَ‏ :
 اى ابا خالد، از روزى كه خدا آدم عليه السلام را آفريد و در زمينش ساكن ساخت‏ يك روز زمين، بدون حجت خدا بر مردم نبوده .

•  اطاعت از امیرالمؤمنین سلام الله علیه در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله هم واجب بوده است ؛ قُلْتُ: و كَانَتْ‏ طَاعَةُ عَلِيٍّ عليه السلام واجِبَةً عَلَى النَّاسِ فِي حَيَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و بَعْدَ وَفَاتِهِ ؟  فَقَالَ: َنعَمْ، و لكِنَّهُ صَمَتَ، فَلَمْ يَتَكَلَّمْ‏ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله :
عرض كردم: اطاعت على عليه السلام در زمان حيات و بعد از وفات پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بر مردم واجب بود؟ فرمود: آرى، ولى در زمان رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ایشان خاموش بوده و سخن نمي گفتند.

ح ۲•  بطور کلی ملاک عنایت الهی ، سن و سال - و به تعبیر بشری -استعداد و ظرفیت و قابلیت نیست؛ لذا: یکی از نشانه های جنبه الهی امر نبوت و رسالت و امامت، اینکه آنان با  خصوصیات شآن الهی آن مقام به دنیا می آیند؛
  لذا: ملاک امامت الهی سن و سال نیست؛ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، هذَا ابْنُ ثَلَاثِ سِنِينَ؟! قَالَ‏: «وَ مَا يَضُرُّهُ‏ مِنْ ذلِكَ‏ شَيْ‏ءٌ ؛ قَدْ قَامَ‏ عِيسى‏ عليه السلام بِالْحُجَّةِ و هُوَ ابْنُ‏ ثَلَاثِ سِنِينَ»:
عرض كردم: قربانت گردم، اين پسر سه ساله است!!
فرمودند: هيچ زيانى به امامت او ندارد، همانا عيسى بن مريم عليه السلام اقامه حجت فرمود، زمانى كه پسری سه سال بود.

ح ۷•   نبوت و امامت، به عنوان رهبری الهی، از  یک مقوله اند؛ لذا:تلقی و طرح أن در دین الهی یکسان می باشند.؛ فَقَالَ‏ : «يَا عَلِيُّ، إِنَّ اللَّهَ احْتَجَ‏ فِي الْإِمَامَةِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ بِهِ‏ فِي النُّبُوَّة :
فرمودند: اى على بن اسباط، خدا حجت (طرح و دلیل) را درباره امامت مانند حجت درباره نبوت آورده است .

 

بابُ مَوَالِيدِ الْأَئِمَّةِ عليهم السلام‏(۹۳)

ح ۱•  امام سلام الله علیه پس از تولد رفتارهای منحصر به خود را دارند که نشانه امامت ایشان است؛
قَالَ: «ذَكَرَتْ أَنَّهُ سَقَطَ مِنْ بَطْنِهَا- حِينَ سَقَطَ- و اضِعاً يَدَهُ‏ عَلَى الْأَرْضِ، رَافِعاً رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ، فَأَخْبَرْتُهَا أَنَّ ذلِكَ أَمَارَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله‏، و أَمَارَةُ الْوَصِيِ‏ مِنْ بَعْدِهِ»:
فرمودند: به من خبر داد كه چون از شكم او به زمين آمد، دو دست به زمين نهاد و سر به آسمان بلند کرد.
من به او گفتم: اين نشانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و نشانه هر وصىّ پس از او.

•  تمامی رفتارهایی که از امام سلام الله علیه صادر می شود معنا دارد و بیهوده نیست ؛ فَأَمَّا وضْعُهُ‏ يَدَيْهِ عَلَى الْأَرْضِ، فَإِنَّهُ يَقْبِضُ كُلَّ عِلْمٍ لِلَّهِ أَنْزَلَهُ‏ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْض :
و سرّ اين كه دو دست بر زمين دارد اين است كه هر علمی را كه خدا از آسمان به زمين نازل كرده قبضه كند.

•  معرفی کردن بعضی از شئون امام سلام الله علیه در بدو تولد ایشان؛ و أَمَّا رَفْعُهُ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ، فَإِنَّ مُنَادِياً يُنَادِي بِهِ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ‏  مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّةِ مِنَ الْأُفُقِ الْأَعْلى‏ بِاسْمِه‏ وَ اسْمِ ابِيهِ يَقُولُ: يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ، اثْبُتْ‏ تُثْبَتْ‏ ، فَلِعَظِيمٍ‏ مَا خَلَقْتُكَ‏، أَنْتَ صَفْوَتِي‏ مِنْ خَلْقِي، و مَوْضِعُ سِرِّي، و عَيْبَةُ عِلْمِي‏، و أَمِينِي عَلى‏ وحْيِي، و خَلِيفَتِي فِي أَرْضِي :
و اين كه سَر به آسمان بلند کند براى اين است كه يك منادى از درون عرش از طرف ربّ العزة و از افق اعلى به نام او و نام پدرش فرياد كند، و گويد: اى فلان پسر فلان، ثابت باش تا بر جا بمانى.  براى عظمت آفرينشى كه از تو كردم، تو برگزيده خلقت من هستی و راز دار و گنجينه علم من، تو امين بر وحى و خليفه من، در زمین می باشی.

•  پاداش و جزای اصلی موالیان امام سلام الله علیه و عقوبت دشمنان ایشان در قیامت است؛ که دنیا ظرف کافی و مناسبی برای آن نیست؛ لَكَ و لِمَنْ تَوَلَّاكَ أَوْجَبْتُ رَحْمَتِي، و مَنَحْتُ‏ جِنَانِي‏، و أَحْلَلْتُ‏ جِوَارِي‏، ثُمَّ وَ عِزَّتِي و جَلَالِي‏، لَأَصْلِيَنَ‏ مَنْ عَادَاكَ أَشَدَّ عَذَابِي و إِنْ وسَّعْتُ عَلَيْهِ فِي دُنْيَايَ مِنْ سَعَةِ رِزْقِي:
به تو و كسانى كه پذیرای ولايت تو  هستند، رحمت خود را واجب كردم و بهشت خود را بخشيدم و همه را در جوار خود پذيرفتم، و پس از آن -به عزت و جلال خود سوگند كه- بر هر كه با تو دشمنى ورزد سخت‏ترين عذاب خود را برافروزم، اگر چه در دنيا به او وسعت رزق دهم‏ .

•  خداوند به امام سلام الله علیه در همان ابتدای ولادت علم اول و اخر؛ یعنی:علم همه چیز را اعطا می کند؛ قَالَ: فَإِذَا قَالَ ذلِكَ، أَعْطَاهُ اللَّهُ‏ الْعِلْمَ الْأَوَّلَ و الْعِلْمَ الْآخِر.

•  دیدن "روح" در شب قدر از شئون امام سلام الله علیه است؛ و اسْتَحَقَّ زِيَارَةَ الرُّوحِ‏ فِي لَيْلَةِ الْقَدْر.

•  "روح" که از نزول آن در شب قدر، در سور قدر نیز یاد شده، مخلوقی است اعظم ازحضرت جبرائیل و ملائکه علیه و علیهم السلام ؛ قَالَ‏: الرُّوحُ‏ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ؛ إِنَّ جَبْرَئِيلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ، و إِنَّ الرُّوحَ هُوَ خَلْقٌ‏ أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ .

ح ۲•  آفرینش ظاهری امام سلام الله علیه هم خاص بوده؛ لذا:تشریفات خاص دارد؛ إِنَّ اللَّهَ- تَبَارَكَ و تَعَالى‏ - إِذَا أَحَبَّ أَنْ يَخْلُقَ الْإِمَامَ، أَمَرَ مَلَكاً، فَأَخَذَ شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ تَحْتَ الْعَرْشِ، فَيَسْقِيهَا أَبَاهُ‏ ، فَمِنْ ذلِكَ يَخْلُقُ الْإِمَام  :
هنگامی كه خداى تبارك و تعالى بخواهد امام را خلق كند به فرشته ای دستور دهد كه شربتى از آب زير عرش گرفته به پدر امام سلام الله علیه بياشاماند، پس آفرينش امام از آن شربت است‏.

اگر منطور از « عرش» در اینجا، علم فعلی الهی باشد- همانطور که در باب مربوط به عرش و کرسی از آن یاد شد- منظور از آب زیر عرش، شاید نوشیدنی باشد که حقیقت علم فعلی الهی در آن لحاظ شده، و به این ترتیب اصل آفرینش مادی  امام بعدی که نطفه آنست، نیز از آن حقیقت الهی و نورانی تشکیل می شود .

•  ‏امام سلام الله علیه به عمودی از نور اعمال بندگان را می بینند؛ فَإِذَا مَضَى الْإِمَامُ الَّذِي كَانَ‏ قَبْلَهُ، رُفِعَ لِهذَا مَنَارٌ مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ بِهِ إِلأَعْمَالِ الْخَلَائِقِ؛ فَبِهذَا يَحْتَجُّ اللَّهُ‏ عَلى‏ خَلْقِه‏ :
چون امام پيشین وفات کند، براى امام حاضر عمودی از نور افراشته شود كه بوسيله آن اعمال همه مردم را ببيند، و خدا بر خلقش به سبب آن احتجاج كند.

یعنی :امام علیه السلام که شاهد بر خلایق و اعمال آنان هستند، به سبب همین نور است . و همین نور مورد استناد در عملکرد خلایق در محضر الهی می باشد.  

ح ۷ •  عمود نور که برای امام سلام الله علیه قرار داده می شود، ملکی است که به سبب آن اعمال بندگان دیده می شود؛ قَالَ: «لكِنَّهُ‏  مَلَكٌ مُوَكَّلٌ‏ بِكُلِّ بَلْدَةٍ، يَرْفَعُ اللَّهُ بِهِ أَعْمَالَ تِلْكَ‏ الْبَلْدَةِ»:
 فرمودند: او فرشته‏ ايست که در هر دیاری قرار داده شده، و خدا بوسيله او اعمال مردم آن شهر را به امام سلام الله علیه می رساند.

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید