عیدانه کبیر در عید اکبر غدیر

گنج پنهان در غیبت صاحب الزمان علیه السلام؛
دردانه ای از معارف مهدوی:

تحقق عینیت ولایت الهیه وجود مبارک ولی علی الاطلاق الهی در نظام خلقت و شریعت، و در همه عوالم، و در دنیا و آخرت، به دلیل حب ذاتی خدای متعال به او، محبوب و مقصود حق تعالی است.

آن مقام نورانی علیم و حکیم و عزیز و قدیر الهی، همان رحمت واسعه الهیه است که منشاء خلق خلایق، و تولیت و تربیت آنان تا نهایت کمال آنهاست؛ در نظام تکوین به گونه ای، و در نظام تشریع به گونه ای دیگر.

در نظام تشریع که نظام اختیار و بندگان مختار است، تربیت و تولیت آنان با بعثت انبیاء و ارسال رسولان و نصب امامان صلوات الله علیهم اجمعین انجام می شود.  

جلوه عنایت عام الهی به همه بندگان در بهره مندی از مواهب دنیوی مانند بهره مندی از هستی و روزی، از آثار رحمت رحمانیت اوست که شامل همه انواع اشخاص نیک و بد می شود؛ برخلاف برخورداری از رحمت رحیمیه که رحمت خاص و برای خواص از بندگان که مومنین و صالحین باشند، می شود.

در واقع عنایت عام وجود مبارک ولی الله به عالمیان که به دلالت آیه «انما»؛ (مائده: ۵۵)؛ ولایتش همان ولایت الله است، همان رحمت رحمانیه الهی است، و عنایت خاصش همان رحمت رحیمیه او.

در تاریخ، و در نظام تشریع، نکبت نتایج اعمال زشت بندگان، مانع از ظهور عام عالمگیر ولایت الهیه در دنیا شده و بلکه به دلایل و حکمت های متعدد -که اشاره به آن ها شده- و جریان رهبری الهی منجر به غیبت وجود مبارک ولی الله و حجة الله گردیده؛ یعنی: در حالی که ایشان حضور دارند، پنهان از دیدگان هستند و ظهور ندارند، در حالی که مبسوط الید نیز هستند.

به این ترتیب برای برخورداری از مواهب خاص ولایت ولی الله و رحمت رحیمیه الهیه او، اولا باید خواستار آن بود، و اهلیت آن را داشت.
و چنین است زمینه تشکیل حکومت الهی وجود مبارک ولی الله بر مردمان و دادن انتظام به زندگی آنان، در ابعاد مختلف؛ لذا: این امر موکول به اقبال مردم و اطاعت آنان از آن حضرت است؛

و چنین است که می توان گفت که:

وجود مبارک امام زمان علیه السلام در زمان غیبت نیز برای باور داران خود به عنوان «امام مسلمین» و «ولی امر» و «صاحب رای و تدبیر و تقدیر»؛ (المجموع الرائق۱: ۴۵۱؛ و فقره ای در دعای مشلول)، حکومت داشته و به عنایت الهیه رحیمیه و خاص خود، متولی انتظام امور زندگی آنان هستند.

و اما چگونگی حضور در آن حکومت، و درآمدن به آن، در غیبت آن حضرت:

 تصدیق به حکومت و ولایت امام زمان علیه السلام که همین الان برپاست با قصد و نیت درآمدن به آن، شرط اول و لازم برای درآمدن به سلک شهروندی شهر او و حضور آگاهانه در شهریاری ایشان است؛   
 و سعی در دوام تذکر و توجه به حضور در آن؛
و رعایت ادب و احترام آن دولت و حکومت، شرط کافی آنست:
 توجه وتذکر به حضور ولایی جسمی معظم له در عالم با بسط ید، وبا رعایت ادب این حضور؛ با کسب عقاید درست و عمل به بایدها و پرهیز از نبایدهای مورد نظر آن شهریار، که همان آداب و احکام سنن شرعیه شیعی است با توجه به حضور معظم له.

هم چنان که در عبادات، صرف انجام احکام ظاهری، کفایت از تحقق معنا و حقیقت عبادت در بنده نمی کند؛ بلکه لازمه آن اولا داشتن قصد و نیت آن و نشستن ومقیم شدن در آن است، در این مورد نیز هم چنان و به همین سادگی؛ آن ولایت و حکومت هست و حضور فراگیر دارد، کافی است هر که طالب آن است به حضور خود در آن ولایت و حکومت متذکر بوده و توجه کند، و سعی در دوام این توجه و بودن و نشستن خود در آن جا داشته باشد؛ باز هم به همین سادگی.

نکته ای نورانی این که: همان گونه که وجود مبارک ایشان هستند و دیده نمی شوند، حکومت آن حضرت هم هست، و دیده نمی شود. و همان گونه که بهره مندی از معظم له در غیبت موکول به توجه به آن حضور ناپیدا و رعایت ادب حضور ایشان است، بهره مندی از حکومت ایشان نیز به همان گونه؛ والحمدلله کثیرا کثیر.

 بودن در ولایت و حکومت موفور السرور آن حضرت، موجب بهره مندی از مواهب حکومت ایشان از احساس سکینه و امنیت و طمأنینه (عدم استعجال) و گشایش در امور و مشاکل و در تنگناها است.

و این امر پرده ای از معنای کاربردی «التزام به تقوا» در آیه شریفه «و الزمهم کلمة التقوی و کانوا احق بها و اهلها و کان الله بکل شئ علیما»؛ (فتح: ۲۶)؛ می باشد،
و نیز لایه ای از معنای آن روایت نورانی که دلالت دارد بر این معنا که هر کس امام خود را بشناسد تقدم و تاخر در ظهور به او زیان نمی رساند؛ «اعرف امامک فانک اذا عرفته لم یضرک تقدم هذا الامر او تاخر»؛ (کافی ۲ : ۲۴۹ باب ۸۴، از امام صادق علیه السلام).

و قابل توجه این که: این رفتار بعد از آن توجه، در حقیقت گونه ای ممتاز و منحصر بفرد از قبول ولایت الهیه، به برکت وجود مبارک امام زمان علیه السلام است که شاه کلید ورود به عالم معنا و معرفت و تربیت و تعلیم الهی کتاب و عترت و حضور در جنت آنان علیهم السلام می باشد.

هم چنان که در عبادات، صرف انجام احکام ظاهری، کفایت از تحقق معنا و حقیقت عبادت در بنده نمی کند؛ بلکه لازمه آن اولا داشتن قصد و نیت آن و نشستن ومقیم شدن در آن است، در این مورد نیز هم چنان و به همین سادگی؛ آن ولایت و حکومت هست و حضور فراگیر دارد، کافی است هر که طالب آن است به حضور خود در آن ولایت و حکومت متذکر بوده و توجه کند، و سعی در دوام این توجه و بودن و نشستن خود در آن جا داشته باشد؛ باز هم به همین سادگی.

نکته ای نورانی این که: همان گونه که وجود مبارک ایشان هستند و دیده نمی شوند، حکومت آن حضرت هم هست، و دیده نمی شود. و همان گونه که بهره مندی از معظم له در غیبت موکول به توجه به آن حضور ناپیدا و رعایت ادب حضور ایشان است، بهره مندی از حکومت ایشان نیز به همان گونه؛ والحمدلله کثیرا کثیر.

 بودن در ولایت و حکومت موفور السرور آن حضرت، موجب بهره مندی از مواهب حکومت ایشان از احساس سکینه و امنیت و طمأنینه (عدم استعجال) و گشایش در امور و مشاکل و در تنگناها است.

و این امر پرده ای از معنای کاربردی «التزام به تقوا» در آیه شریفه «و الزمهم کلمة التقوی و کانوا احق بها و اهلها و کان الله بکل شئ علیما»؛ (فتح: ۲۶)؛ می باشد،
و نیز لایه ای از معنای آن روایت نورانی که دلالت دارد بر این معنا که هر کس امام خود را بشناسد تقدم و تاخر در ظهور به او زیان نمی رساند؛ «اعرف امامک فانک اذا عرفته لم یضرک تقدم هذا الامر او تاخر»؛ (کافی ۲ : ۲۴۹ باب ۸۴، از امام صادق علیه السلام).

و قابل توجه این که: این رفتار بعد از آن توجه، در حقیقت گونه ای ممتاز و منحصر بفرد از قبول ولایت الهیه، به برکت وجود مبارک امام زمان علیه السلام است که شاه کلید ورود به عالم معنا و معرفت و تربیت و تعلیم الهی کتاب و عترت و حضور در جنت آنان علیهم السلام می باشد.

همان طور که عرض شد: مدخل ورود به ولایت و حکومت وجود ولی الله صلوات الله علیه، توجه به حضور آن ولایت و حکومت و سعی در دوام آن توجه و رعایت ادب آن حضور می باشد،

 و ترقی و تعالی در آن، توجه به اولویت و املکیت وجود مبارک ایشان نسبت به خود شخص و داشته های خود است، که بیان حقیقت ولایت الهیه و راهنمای قبول و درآمدن به آن مقام، در آیه ای از قرآن مجید، در رابطه با ولی علی الاطلاق الهی؛ حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و خلفای ایشان آمده است:
«النبی اولی بالمومنین من انفسهم و ازواجه امهاتهم و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله من المومنین و المهاجرین الا ان تفعلوا الی اولیائکم معروفا کان ذلک فی الکتاب مسطورا»؛ (احزاب: ۶)؛ در مومنان (مالکیت و ملکیت) پیامبر بیش از خود آنان نسبت به خودشان است؛ و اهل بیت ایشان نیز نسبت به آنان هم چنینند.

به سمت «حتی أتاک الیقین»

حاصل رعایت ادب حضور در ولایت و حکومت الهیه، که همان «ایمان» است، یافتن حضور خدای متعال و ولایت اوست که همان «معرفت» است، و نیز رعایت و حمایت شدن مومن از سوی خدای متعال و ولی او می باشد.

سلب واجدیت از خود و موجودی های خود و تملیک آن ها به صاحب ولایت،  تشدید معنای ایمان را در مومن می کند، و سبب داشتن او (تقوا) بعد از یافتن او می شود.

و حال با داشتن حضور ولایی آن حضرت در خود، عمل به میل خود البته حرام است؛ لذا: رعایت «ورع»؛ یعنی: پرهیز از عمل به رأی خود، واگذاشتن خود و داشتن حق تعالی را آن چنان شدت می بخشد که فرق و فاصله ای بین او و او باقی نمی ماند، که بازخورد آن در دل و جان همان معرفت بی واسطه و علیا، و یقین بی بدیل است.

نشانه های رفتاری دل یک دله بودن با حجت غایب، زندگی کردن با ایشان و برای ایشان است؛ خود را خادم مملوک او دانستن؛ خود و داشته های خود، از آن او بودن؛ لذا: اعمال عبادی و عادی صالحه خود را برای او انجام دادن.

و از چنین کسانی، چند نفر یار و صحابه خاص وجود مبارک امام زمان علیه السلام در تولیت امور عالم هستند؛ (بنگرید: آیه شریفه «و الارض وضعها للانام»؛ (رحمن: ۱۰)، و روایت ذیل آن به نقل از امیرالمومنین علیه السلام، از خصال شیخ صدوق ره ۲: ۳۶۱)؛ طوبی لهم و حسن مآب.

خلاصه خلاصه خلاصه سلوک رحمانی: زندگی کردن با امام زمان علیه السلام با توجه به خادم  مملوک بودن برای حضرتش، و حضور عالمگیر ولایت و حکومت ایشان، و شاهد بر همگان بودن وی، و لاجرم زندگی کردن برای ایشان است. و البته این همه بربستری از محبت است که روان و راحت و گوارا طی می شود.

و خلاصه خلاصه خلاصه، و نشانه تفاوت نظام فجیع و سهمگین و جهنمی آن چه شیاطین جنی و انسی، به نام تصوف و عرفان، در تاریخ اجتماعی- فرهنگی ما ساخته اند، با نظام الهی و عبادی-معرفتی ولایت و امامت، جایگزین کردن شاهد بازی کثیف و حیوانی و شهوانی، با پسر بچگان زیبا روی -که ادبیات آن ها مشحون از آن است و قلم از بیان آن شرم دارد- با مقوله و معنای شاهد و شاهد بودن وجود مبارک ولی الله علیه السلام، و رعایت ادب این مشهد و محضر است.

و حافظ شیعی صحیح الاعتقاد که در دیوانش جابجا نشانه از آن داشته و اشاره به ساحت مقدسه امام زمان علیه السلام دارد، اشاره به این معنا می کند، آن جا که می گوید:
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد
 
مقوله شاهد بودن وجود مبارک ولی الله بر خلایق و امور آنان، و لزوم، و بلکه وجوب توجه آنان به این شهادت و مشهد، و رعایت ادب این مشهد و محضر، رفتار شناسی اصلی در تمنای معرفت ولایت الهیه و تعلیم و تربیت در آن است، که مکرر عرض شده است.

و با هزاران بار خلاصه:
در سلوک رحمانی و تعلیم و تربیت الهی و برای بودن در ولایت و حکومت الهی وجود مبارک ولی الله، نه بهتر از تقوا وسیله ای هست و نه بالاتر از آن مقصدی.

لذا: جهت اراسته شدن به ولایت الهیه هر کدام از اهل بیت علیهم السلام و منسوب شدن به ایشان ؛ از محمدی ؛ علوی ؛ فاطمی ؛ حسنی؛ و حسینی شدن صلوات الله علیهم اجمعین  تا بقیه نفوس نفیسه حضرات معصومین  علیهم السلام ، به همین قاعده می توان عمل کرد: توجه به مشهد و محضر ایشان ، و خود را از آن ایشان داشتن، وبرای ایشان بودن ؛ و معنی دقیق« بیعت » ؛ به معنی : فروش و خرید در رابطه ولایی این است : برای داشتن ولایت وجود مبارک ولی الله صلوات الله علیه ،خود و همه داشته های  خود را به ایشان تقدیم کردن ، که فرمودند: «  من کان لله کان الله له » ؛  الحمد لله اولا و آخرا .

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید