ادامه باب 108
ح ۱۱ . خدای متعال به امیرالمؤمنین و اولاد ایشان سلام الله علیهم اجمعین قسم می خورند ؛ و قسم خوردن به چیزی نشانه از نهایت تقدس آن از طرفی، و نیز نشانه از شدت ارج و قرب آن نزد قسم خورنده است؛ فِي قَوْلِهِ تَعَالى: «لا أُقْسِمُ بِهذَا البَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌ بِهذَا الْبَلَدِ وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ ؛ بلد : ۱ - ۳»، قَالَ: أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، و مَا ولَدَ مِنَ الْأَئِمَّةِ عليهم السلام.
ح ۱۲ . خمس که از موارد « حق الله فی المال» است، از آن امیرالمؤمنین و اولاد ایشان سلام الله علیهم می باشد؛ و این امر نشانه از مالکیت و ولایت امر الهی آنان در تکوین و تشریع است؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالى: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى ؛ أنفال ۴۲» ، قَالَ: «أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ و الْأَئِمَّةُ عليهم السلام»:
امام صادق عليه السلام راجع به قول خداى تعالى: «بدانيد كه هر چه بهره برده و غنيمت گيريد، يك پنجم آن از آن خدا و پيامبر و خويشاوندان (ایشان) است» فرمودند: خويشاوندان، اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام اند.
ح ۱۳ . از مشخصه های بایسته رهبری الهی که هم راه است و هم راهبر ، عصمت می باشد؛ لذا: امامان سلام الله علیهم هدایتگران به حق هستند ؛ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ؛ أعراف :۱۸۱؛ قَالَ: هُمُ الْأَئِمَّةُ عليهم السلام:
(ابن سنان گويد:) از امام صادق عليه السلام راجع به قول خداى عزوجل «از كسانى كه آفريده ايم گروهی هستند كه به حق هدايت مى کنند، و به آن عدل را اعمال می کنند (و یا به آن عمل، و آن را اعمال می کنند» پرسيدم، فرمودند: ايشان ائمه هستند.
ح ۱۴. حقیقت الهیه احد و واحد که حق تعالی خلق فرموده، مقام نورانی حبیب علی الاطلاق او محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است، که نفس نفیس آن به دلالت آیه و واقعه مباهله مقام نورانی امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علی و آله می باشد.
معرفت آن مقام منیع که کلمه تامه الهیه بوده و اعلی از آن نیست، بجز برای خدای متعال برای دیگری مقدور نیست؛ لذا: خود، آن کلمه را برای حبیب و عبد و ولی علی الطاقش با تکلم به آن و قرائت آن، تعریف و تعلیم و تبیین و تفصیل فرموده؛ و حقیقت «کلام الله» و « قران» این است. و چنین است که بجز آن نفس نفیس و آنهم به تعلیم حق تعالی کسی فهم مقصود اولی و اصلی (تاویل) از آن کلام را ندارد؛ و نیز کسانی که آن حقیقت الهیه و علم به آن را، وراثتا و خلافتا از ایشان به آنان رسیده است!
و چنین است که اصل کتاب خدا ( ام الکتاب) و آیات اصلی و استوار و محکم آن ، امیرالمؤمنین و خلفای معصوم از فرزندان ایشان سلام الله علیهم اجمعین هستند؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ؛ آل عمران : ۷» ، قَالَ: «أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام و الْأَئِمَّةُ عليهم السلام».
بیان بیشتر در باره این حقیقت درخشان:
اگر خاطرتان باشد، در حدیث فوق عالی حدوث اسماء، در کتاب التوحید ،فرمودند که آنچه از آن کلمه تامه الهیه آشکار شده «هو الله» تبارک و تعالی (و یا) سبحانه و تعالی است.
تفصیل این «هو الله» تبارک و تعالی، و سبحانه و تعالی به عنوان « قرآن» در آیات آخر سوره حشر بیان شده است:
« لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرأیته خاشعا متصدعا من خشیة الله، و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون :
هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم.
هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون.
هو الله الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السموات و الارض و هو العزیز الحکیم.
به قرینه ای که در آخر سوره وجود دارد تمام اسماء حسنای یاد شده در این آیات شریفه ناظر به جلوات و افعال مقام نورانی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند. و موید این معنا احادیث متعدد در این معنا هستند که حقیقت قرآن ایشان می باشند، که نفس رسول الله اند- صلوات الله علیهما و آلهما.
• و دشمنان امیرالمؤمنین سلام الله علیه متشابهات قرآن اند؛ لذا: مردم را در مورد حق به اشتباه انداخته اند «وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» قَالَ: فُلَانٌ وَ فُلَانٌ :
«و ديگر، آيه های متشابه اند» فرمودند: اينها فلان و فلان (غاصب اولی و دومی) هستند.
• پیروان خلفای غاصب در قلبشان انحراف است؛ «فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ»: أَصْحَابُهُمْ و أَهْلُ ولَايَتِهِمْ :
«و اما آنها كه در دلشان انحرافى هست» يعنى اصحاب و کسانی که ولایت ( سروری ، و سرپرستی ، و دلدادگی) فلان و فلان را پذیرفتند.
• دشمنان خدا از متشابهات قرآن برای ایجاد فتنه استفاده می کنند؛ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ :
از اين كتاب آنچه را متشابه است، براى ایجاد فتنه و به قصد بدل سازی از اصل، پيروى مي كنند.
• امیرالمؤمنین و امامان سلام الله علیهم اجمعین فرو رفتگان در علم اند و آمیختگان با أنند؛ کسانی هستند که خدا علم مقصود اصلی (تاویل) کتاب را فقط به ایشان عنایت فرموده اند؛ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» «أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام و الْأَئِمَّةُ عليهم السلام».
در حالی كه تاويل آن را جز خدا و استواران فرو رفته در علم نمى دانند» استواران فرو رفته در علم، اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام اند.
ح ۱۵ . دو گروه از مردمان هستند که نزد خدای متعال ممتازند: کسانی که برای او بذل وسع می کنند (جهاد)؛ یعنی: دار و ندار خود را تقدیم او می کنند؛ و گروهی دیگر که پذیرای حضور ولایی او و رسولش و ائمه علیه و علیهم السلام در خود می شوند؛ در هر صورت هر دو گروه برای خدای متعال از خود و داشته های خود چشم پوشی کرده ، و آنرا تقدیم حق تعالی می کنند ؛ فِي قَوْلِهِ تَعَالى: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً ؛ توبه:۱۶» : «يَعْنِي بِالْمُؤْمِنِينَ الْأَئِمَّةَ عليهم السلام لَمْ يَتَّخِذُوا الْوَلَائِجَ مِنْ دُونِهِمْ»:
راجع به قول خداى تعالى: «آیا گمان کردید رها مي شويد، و خدا كسانى از شما را كه جهاد كرده و غير خدا و رسولش و مؤمنين را نزدیکترینان به خود نگرفته اند، را معلوم نداشته است »؛ مقصود از مؤمنين، ائمه عليهم السلام اند كه آن مردمان سرافراز نزد حق تعالی، جز او و رسولش و آنان را نزدیکترینان در درون و بیرون خود ؛ و آمیخته به خود ؛ و تنیده به خود ، قرار نداده اند..
ح ۱۶ . حال که ولایت وجود مبارک ولی الله همان ولایت الله است ؛ پس : بودن در ولایت امام سلام الله علیه دلیل بر سلامت بودن در قبول ولایت او در نظام الهی است ؛ تسلیم او شدن ، و به این ترتیب سلامتی یافتن و به سلامت رستن : مسالمت ؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها ؛ أنفال:۶۱» قَالَ: قُلْتُ: مَا السَّلْمُ؟ قَالَ: «الدُّخُولُ فِي أَمْرِنَا» :
درباره قول خداى تعالى: «و اگر به مسالمت ميل كردند تو نيز بدان ميل كن» پرسيدم مسالمت چيست؟ فرمودند: وارد شدن در امر ولايت ماست.
ح ۱۷ . امت رسول خدا مانند امت های پیشین به پیامبرشان جفا کردند . اصلا یادآوری عملکرد امم گذشته در قرآن مجید ، یاد آوری به امت حاضر است که مبادا شما نیز هم چنان کنید ، و همچنان امتحان دهید ! ؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى: «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ؛ إنشقاق:۱۹» قَالَ: «يَا زُرَارَةُ، أَ و لَمْ تَرْكَبْ هذِهِ الْأُمَّةُ بَعْدَ نَبِيِّهَا طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ فِي أَمْرِ فُلَانٍ و فُلَانٍ و فُلَانٍ؟»:
امام باقر عليه السلام راجع به قول خداى تعالى: «قطعا مرحله ای را بعد از مرحله ای ديگر مرتكب شوید» فرمودند: اى زراره مگر اين امت بعد از پيامبر خود مرحله ای را بعد از مرحله ای ديگر (کاری را بعد از کاری دیگر ، و در پشتیبانی آن) نسبت به امر فلان و فلان و فلان مرتكب نشدند؟!
ح ۱۸ . پی در پی و در پی هم بودن امامان سلام الله علیهم موجب استمرار حجت الهی و تذکر آنان است؛ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: «وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ؛قصص:۵۱»، قَالَ: «إِمَامٌ إِلى إِمَامٍ»:
(عبد اللَّه بن جندب گويد) حضرت ابوالحسن عليه السلام در مورد فرمایش خداى عزوجل: «ما اين گفتار را براى ايشان پى در پى كرديم، باشد که متذكر شوند.» فرمودند: امامى را به امامى ديگر پیوسته کردیم.
ح ۱۹ . نسبت معصومین سلام الله علیهم اجمعین با خدای متعال، نسبتی و مرتبه ای خاص و غیر قابل قیاس با غیر آنان است؛ آنان مستقیما تحت تعلیم و تربیت الهی بوده و دیگران برای هدایت شدن و رشد یافتن بایستی خود را با قبول ولایت آنان ، تحت تربیت و تعلیم آنان قرار دهند؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى: «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا» قَالَ: «إِنَّمَا عَنى بِذلِكَ عَلِيّاً و فَاطِمَةَ و الْحَسَنَ و الْحُسَيْنَ عليهم السلام، و جَرَتْ بَعْدَهُمْ فِي الْأَئِمَّةِ عليهم السلام:
امام باقر عليه السلام راجع به قول خداى تعالى: «بگوئيد به خدا و آنچه بسوى ما نازل شده ايمان آورديم» فرمودند: مقصود از اين خطاب امیرالمؤمنین و (حضرت) فاطمه و (حضرات) حسن و حسين سلام الله علیهم بوده، و این امر پس از ايشان درباره ائمه عليهم السلام جاري است.
• مردمان اگر به آنچه امامان سلام الله علیهم ایمان دارند ایمان داشته باشند قطعا هدایت می شوند و اگر روی گردانند به سختی و بدبختی می افتند؛ ثُمَّ يَرْجِعُ الْقَوْلُ مِنَ اللَّهِ فِي النَّاسِ، فَقَالَ: «فَإِنْ آمَنُوا» يَعْنِي النَّاسَ، «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ» يَعْنِي عَلِيّاً و فَاطِمَةَ و الْحَسَنَ و الْحُسَيْنَ و الْأَئِمَّةَ عليهم السلام «فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ ؛ بقره :۱۳۷ »:
سپس گفتار خدای متعال متوجه مردم مى شود و مي فرمايد: «پس اگر ايمان آوردند» يعنى مردم «به آنچه شما ايمان آورده ايد» مقصود (حضرات) على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه عليهم السلام اند «هدايت يافته اند و اگر رو گردان شدند، ايشان خود در سختی و بدبختی خواهند بود».
ح ۲۰. در حقیقت قرابت و تقرب در نظام الهی ، موکول به میزان تبعیت و کیفیت آن است؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالى: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا؛ آل عمران :۶۸» قَالَ: هُمُ الْأَئِمَّةُ عليهم السلام و مَنِ اتَّبَعَهُم:
امام باقر عليه السلام در مورد قول خداى تعالى: «سزاوارترين مردم به ابراهيم ؛ (یعنی : منسوب به حضرت ابراهیم و در ادامه پیامبری او)، كسانى هستند كه از او پيروى كرده اند، و اين پيامبر و كسانى كه ايمان آوردند»؛ فرمودند: ايمان آورندگان ائمه عليهم السلام و پيروان ايشان اند.