از مقتضیات داشتن اختیار، بجز  از حساب و کتاب که  در پایان کار خواهد بود، و پیش از آن،  اختبار و امتحان است؛ تا در پای میزان و سنجش، آنچه در کارنامه اعمال ثبت شده، حقیقت حال و قال بنده باشد، نه ادعاها و تطاهرات او.

  ح ۱•  آزمایش های الهی آن چنان غربال می کند که بندگان را زیر و رو می شوند ؛ و الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ، لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً ، و لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً حَتّى‏ يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ‏، و أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُم‏ ؛ سوگند به آن كه او (پیامبر صلی الله علیه و آله) را بحق برانگيخت كه شما آن چنان در هم بریزید (در کوران وسوسه ها و آراء مختلف) و غربال شويد، تا آنجا كه فرو دستان فراز آیند، و فرا دستان به زیر شوند.

ح ۲• ظاهرا معتقدین به امام زمان سلام الله علیه بسیار اند ولی آن چنان غربال شوند که اندکی از آنان ، که باطنا نیز چناند، باقی مانند ؛
 قُلْتُ: و اللَّهِ، إِنَّ مَنْ يَصِفُ هذَا الْأَمْرَ مِنْهُمْ لَكَثِيرٌ، قَالَ: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ يُمَحَّصُوا، و يُمَيَّزُوا، و يُغَرْبَلُوا، و يُسْتَخْرَجَ فِي‏ الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِيرٌ»؛ عرض كردم به خدا قسم كسانى كه از ايشان (عرب) از اين امر سخن می گويند (اظهار عقيده به امام زمان سلام الله علیه مي كنند) بسيارند.
 فرمودند: مردم ناچار بايد امتحان شوند و جدا گردند و غربال شوند و بسيارى از غربال بيرون ريزند.

 

بَابُ أَنَّهُ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ لَمْ يَضُرَّهُ‏ تَقَدَّمَ هذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّر ( ۸۴ )

  ح ۷،۵،۱:
•  وجود مبارک امام هر زمان علیه السلام، همان حقیقت گسترده الهی و حاضر در همه عوالم است؛ لذا: دایر مدار بهره مندی از او اشکار بودن در برابر نهان بودن نیست؛ بلکه شناختن او به این صفت ، و رعایت ادب این حضور است؛ اعْرِفْ إِمَامَكَ؛ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَهُ‏ ، لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ؛ امامت را بشناس، زيرا هر گاه امامت را شناختى پیش و پس افتادن اين امر زيانت نمی رساند.

به همان استدلال بالا

ح ۶،۴،۲ :  معیت و همراهی با امام سلام الله علیه به معرفت او حاصل می شود، که وجود و موجودیت همه خلایق - باذن الله- در همه عوالم در زمان او، بحضور ولایی اوست؛ و چنین است که زندگی و مرگ با معرفت او، ممتازترین نوع زندگی کردن و مردن است:
و مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ، ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هذَا الْأَمْرِ، كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ‏؛ لَا، بَلْ‏  بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِه‏؛ كسى كه امامش را بشناسد و پيش از قيام صاحب الامر بميرد، مانند كسى است كه در لشگر آن حضرت بوده است، نه، بلكه مانند كسى است كه زير پرچم آن حضرت نشسته باشد.
(چرا که: او جامع جمیع همه حسن مقصود و مطلوب در نبوت الهی و متحقق کننده آنها، آنهم در خاتمیت آنهاست).  
و مرگ در حال معرفت امام سلام الله علیه منزلت شهادت در رکاب رسول الله صلی الله علیه و آله را دارد؛ بِمَنْزِلَةِ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله.
 
ح ۳•  انتظار فرج الهی برای آن کسی که معرفت داشته باشد فرج را حاصل می کند؛ چرا که: او را حاضر در نزد خود می یابد؛
مَنْ عَرَفَ هذَا الْأَمْرَ، فَقَدْ فُرِّجَ‏ عَنْهُ‏؛لِانْتِظَارِه‏؛ كسى كه اين امر را بشناسد، براى او بواسطه انتظارش فرج حاصل شده است.

در مبحث مهدویت، این باب ،در کتاب الحجه - ظاهرا - اخرین باب در این موضوع می باشد.

دو باب ذیل نیز به دلیل نزدیک بودن معنا و محتوای آنها با ابواب اخیر، به دنبال آنها آورده می شوند؛ همانطور که مولف ارجمند کافی؛ کلینی بزرگ در مورد باب ۸۷ خود متذکر شده اند.

بَابٌ فِيمَنْ‏ دَانَ اللَّهَ عَزَّ و جَلَّ بِغَيْرِ إِمَامٍ مِنَ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُه‏(۸۶)

ح ۱• انسان به اقتضای طبیعت و غریزه خود میل به راحتی و لذت و منفعت دنیوی خود دارد، و علمی به مصلحت و سعادت خود در پهنه زندگی گسترده در دنیا و آخرتی که انتهایی ندارد، ندارد، مگر آنکه آن امامی که تعلیم و تربیت شده الهی باشد، هادی او بوده و ناجی او  از گمراهی و سرگردان باشد؛ «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ» قَالَ: «يَعْنِي مَنِ اتَّخَذَ دِينَهُ‏ رَأْيَهُ‏ بِغَيْرِ إِمَامٍ‏ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدى‏»؛ «گمراه‏تر از آنكه هوس خويش را بدون هدايت خدا پيروى كند كيست؟؛ قصص: ۵۰»؛ فرمود: يعنى كسى كه دیدگاه خود را به جای (هدایت) امامى از امامان هدایت، دین خود قرار دهد.

ح ۲• نشانه بندگی حق تعالی ،کرنش در برابر ولی خداست که خلیفه اوست؛ و چنین است که تلاش بسیار اما بی ولایت ایشان، بیهوده است؛ چرا که غیر او و یا مثل غیر او، نه دانایی از خدای متعال و لاجرم آداب بندگی او دارد و نه توانایی آنرا؛ كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ‏ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ و لَاإِمَامَ لَهُ‏ مِنَ اللَّهِ، فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ، و هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ، و اللَّهُ شَانِئٌ‏ لِأَعْمَالِهِ: هر كه (به زعم خود) ديندارى خدا كند با عبادتى كه خود را در آن به زحمت اندازد ولى امامى از جانب خدا براى (هدایت الهی) اختیار نکرده باشد، تلاش او پذيرفته نيست و او گمراهست و سرگردان، که خدا كردار او را ناپسند دارد.
•  غافلان از ولی خدا مانند گوسفندانی هستند که گله و صاحبان خود را گم کرده اند؛ و مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا و قَطِيعِهَا : و حكايت او حكايت گوسفندى است كه از چوپان و گله خويش گم شود. و گوسفند گم شده و حیران، فریفته دیگران شده و طعمه گرگان شود؛ ...فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا، فَحَنَّتْ إِلَيْهَا و اغْتَرَّتْ بِهَا.... فَبَيْنَا هِيَ كَذلِكَ إِذَا اغْتَنَمَ الذِّئْبُ ضَيْعَتَهَا ، فَأَكَلَهَا: چون گوسفندانى را با چوپان ببيند، بسوى آنها گرايد و بدان ها فريفته شود .... در همين هنگام گرگ گمشدن او را مغتنم شمارد و او را بخورد.
•  و همچنین است حیات انسان بی پذیرش امامی از جانب خدای متعال که جز گمراهی و حیرانی نیست، و مرگی جز به کفر و نفاق در پیش ندارد؛ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هذِهِ الْأُمَّةِ لَاإِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ- جَلَّ و عَزَّ- ظَاهِراً عَادِلًا، أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً، و إِنْ مَاتَ عَلى‏ هذِهِ‏ الْحَالِ‏، مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ و نِفَاقٍ : حالِ فردی از اين امت که بی امامى آشكار (با حقانیتی روشن) و عادل از طرف خداى "جل و عز" شود، گمشده و گمراهی است و اگر بر اين حال بميرد، با كفر و نفاق مرده است‏.
•  امامان گمراهی و تباهی و ستم، تهی از دین خدا هستند و دیگران را از دین خدا تهی می کنند؛ أَنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ و أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ، قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا : پيشوايان ستمگر و پيروانشان از دين خدا خالی هستند، خود گمراه گشته و مردم را گمراه كرده‏ اند.

ح ۳• امانت و صداقت و وفای به عهد با ولایت طاغوت، طاغوتی است نه الهی؛ إِنِّي أُخَالِطُ النَّاسَ، فَيَكْثُرُ عَجَبِي‏ مِنْ أَقْوَامٍ لَايَتَوَلَّوْنَكُمْ، وَ يَتَوَلَّوْنَ فُلَاناً و فُلَاناً، لَهُمْ أَمَانَةٌ و صِدْقٌ و و فَاءٌ، و أَقْوَامٍ يَتَوَلَّوْنَكُمْ، لَيْسَ‏ لَهُمْ تِلْكَ الْأَمَانَةُ و لَاالْوَفَاءُ و الصِّدْقُ‏ قَالَ: فَاسْتَوى‏ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام جَالِساً، فَأَقْبَلَ عَلَيَّ كَالْغَضْبَان‏: (به امام صادق علیه السلام عرض کردم) من با مردم ارتباط دارم و بسيار تعجب ميكنم از مردمى كه ولایت شما را نپذیرفتند و بدنبال فلان و فلان (ابوبکر و عمر) ميروند ولى امين و راستگو و با وفايند، و مردمى هستند كه ولایت شما را دارند، ولى امانت و وفا و راستگوئى آنها را ندارند. امام صادق عليه السلام راست نشستند و غضب آلود به من رو کردند.

•  تمام دیانت الهی به پذیرش ولایت ولی الله محقق می گردد که در آن در امانت الهی خیانت نشده و وفای به عهد الهی شده و راستی و استواری نمایان گشته است؛ «لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ اللَّهَ‏ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ، و لَاعَتْبَ‏ عَلى‏ مَنْ دَانَ‏ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ» : هر كه خدا را با پيروى از امامی ستمگر كه از جانب خدا نيست ديندارى كند، دين ندارد. و سرزنش نيست بر كسى كه با پيروى از امام عادلِ از جانب خدا ديندارى كند.

•  ولایت ولی الله سلام الله علیه سازنده عاقبت خیر و سعادت است؛ أَ لَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» يَعْنِي‏ ظُلُمَاتِ الذُّنُوبِ‏ إِلى‏ نُورِ التَّوْبَةِ و الْمَغْفِرَةِ؛ لِوَلَايَتِهِمْ كُلَّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّه‏ : مگر گفته خداى عز و جل را نمى‏ شنوى؟! «خدا گرداننده كسانيست كه ايمان آورده‏ اند و او آنان را از تاریکی ها به روشنایی خارجشان می سازد» ؛:يعنى: از تاریکی گناهان به روشنای توبه و آمرزششان ميرساند، به دلیل پيرويشان از  امام عادلى كه از جانب خداست.

•  و ولایت دشمنان خدا عاقبت سوز است ؛ و قَالَ‏: «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ‏ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ‏» إِنَّمَا عَنى‏ بِهذَا أَنَّهُمْ كَانُوا عَلى‏ نُورِ الْإِسْلَامِ، فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا كُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ‏ مِنَ اللَّهِ- عَزَّ و جَلَّ- خَرَجُوا بِوَلَايَتِهِمْ إِيَّاهُ‏ مِنْ نُورِ الْإِسْلَامِ إِلى‏ ظُلُمَاتِ الْكُفْرِ: (و فرموده است): «و كسانى كه كافر شده‏ اند گردانندگانشان طغيانگران سركشند كه آنها را از روشنایی به تاریکی ميبرندشان» .مقصود از اين آيه اينست كه آنها نور اسلام را داشتند، ولى چون از  امام ستمگرى كه از جانب خدا نبود، پيروى كردند، بواسطه پيروى از او از روشنایی اسلام به تاریکی كفر گرائيدند.

ح ۴ ، ۵ •  عملِ به ظاهر نیک بی ولایت ولی الله سلام الله علیه الهی نیست؛ لذا: بهره از آن ثواب نیست، عذاب است؛ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ و تَعَالى‏: لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِي الْإِسْلَامِ‏ دَانَتْ‏ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ، و إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّة: خداى تبارك و تعالى فرموده است: هر آينه عذاب مي كنم رعيتى (بنده ای) را كه در اسلام با پيروى از امامی ستمگر كه از جانب خدا نيست ديندارى كنند، اگر چه آن رعيت (بنده) در اعمال خود نيكوكار و پرهيزگار باشد.

• عمل به ولایت ولی الله سلام الله علیه سبب بخشش خدای متعال  می شود؛ وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِي الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ‏ مِنَ اللَّهِ، و إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِي أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً»: و هر آينه در ميگذرم از هر رعيتى (بنده) كه در اسلام با پذيرش ولایت امامِ عادلِ از جانب خدا ديندارى كنند، اگر چه آن رعيت نسبت به خود ستمگر و بدكردار باشند.

 

بَابُ مَنْ مَاتَ و لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ‏ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدى‏ وَ هُوَ مِنَ الْبَابِ الْأَوَّل‏( ۸۷ )

ح ۱،۲ •  با جهل انسان نسبت به بندگی حق تعالی، نداشتن رهبر و دستگیر الهی، جاهلیت را رقم میزند؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: مَنْ مَاتَ و لَيْسَ عَلَيْهِ‏ إِمَامٌ، فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّة: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرموده اند: هر كه بميرد و امامی (الهی) نداشته باشد، بمردن جاهليت مرده است (؛ یعنی: بویی از دین و هدایت الهی به مشام جان او نرسیده است).

ح ۳• بهره جهل (بی معرفتی ) نسبت به امام سلام الله علیه کفر و دورویی و گم گشتگی است ؛ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله‏: مَنْ مَاتَ لَايَعْرِفُ‏ إِمَامَهُ‏، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً؟
 قَالَ: «نَعَمْ».
قُلْتُ: جَاهِلِيَّةً جَهْلَاءَ، أَوْ جَاهِلِيَّةً لَايَعْرِفُ‏ إِمَامَهُ‏؟
قَالَ:«جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ و نِفَاقٍ و ضَلَالٍ»:
 به امام صادق عليه السلام عرض كردم: پيامبرخدا صلی الله علیه وآله فرموده اند:هر كه بميرد در حالی که امامش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است؟ فرمودند: آرى.
عرض كردم: جاهليت كامل (محض) يا جاهليتى كه امامش را نشناسد ؟ فرمودند: جاهليت كفر و دورویی و گم گشتگی .

ح ۴•  عبادت بی دلالت و روایت ولی الله سلام الله علیه موجب رنج و سختی می شود؛ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِغَيْرِ سَمَاعٍ عَنْ صَادِقٍ‏ ، أَلْزَمَهُ اللَّهُ‏  أَلْبَتَّةَ  إِلَى‏ الْعَنَاء: هر كسی بدون شنيدن و فراگرفتن از (امامى) صادق خدا را پرستش كند قطعا خدا او را ملازم رنج و سختی سازد .

•  و مَنِ ادَّعى‏ سَمَاعاً مِنْ غَيْرِ الْبَابِ الَّذِي فَتَحَهُ اللَّهُ، فَهُوَ مُشْرِك :و كسى كه ادعاى شنيدن از غير درى كه خدا آن را گشوده، کند، مشرك است.
پس: بدعت در دین و نیز اظهار نظر و فتوای بدون مدرکی از معصوم شرک به خدای متعال است.

•  تنها امام سلام الله علیه درگاه مطمین و امن الهی برای یادگرفتن حقایق ومعارف الهیه واحکام و اداب بندگی هستند؛ واز همین معنا می توان پی به نکبت غیبت و نیز شدت وجوب و لزوم زندگی با ولایت ایشان برد؛ چرا که؛ و ذلِكَ الْبَابُ الْمَأْمُونُ‏ عَلى‏ سِرِّ اللَّهِ الْمَكْنُون: و آن باب همان است كه امين بر راز نهفته الهی است.

 

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید