بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله، و سلام على عباده الذين اصطفى

محمّد و آله خير الورى

 

 خلاصه مقدمه دوم

بعد از «زبان»، به عنوان وسيله ی تفهيم و تفاهم بين انسان ها و اهميّت آن،"خط"و"كتابت" قرار دارد.

نقش ويژه ی خط و كتابت، ثبت و ضبط اطّلاعات و علم، و نگهدارى و انتقال آن به كسانى است كه در فاصله ی زمانى و يا مكانى دور از ما هستند و يا خواهند بود.

اهميّت هر گفته و نوشته اى، بسته به اهميّت سخن گفته و نوشته شده است. و چنين است دليل اول مكتوب شدن وحى در اديان و اهميّت "كتاب الله"، در كنار"كلام الله".

و همين است دليل اهتمام به كتابت و امر به آن در مدرسه ی اهل بيت عليهم السّلام؛ «قَيُّدوا العلم بالكتاب»؛ با نوشتار علم را در بند كنيد(تحف العقول:٣٦،از رسول اكرم صلّى الله عليه واله.(

 

و نيز اهتمام مخالفين در جلوگيرى از نوشته شدن احاديث رسول اكرم صلّى الله عليه و اله و نقل و نشر آن ها (علاقمندان به دانستن تفصيل آن بنگرند: نقش ائمّه در احياء دين؛ علامه سيّد مرتضى عسگرى؛ و نيز مقدّمه ی نگارنده بر تصحيح و تحقيق كشف اليقين في فضايل امير المومنين عليه السّلام علامه حلّي). و از همين قبيل است دو مجموعه ی جفر و جامعه كه در اختيار ائمّه ی اطهار عليهم السّلام مى باشد، كه شامل جزييات احكام و مجموعه ی علوم انبیاء گذشته و نیز مصحف صدیقه ی کبری صلوات الله علیها که شامل علم به حوادث آینده است. و این سه از جمله ی ودایع امامت است که از هر امامی به امام بعدی منتقل می شود .( الكافي ‏١: ٥٩٢ ، بَابٌ فِيهِ ذِكْرُ الصَّحِيفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ عليها السلام‏) و به همين دليل است اهتمام اصحاب مومن در كتابت وحى براى خود و تأليف كتاب؛ مانند: عبيدالله بن ابى رافع، دبير و كاتب اميرالمومنين عليه السّلام. (براى او دو كتاب نام برده شده: قضايا اميرالمومنين؛ تسمية من شهد مع اميرالمومنين عليه السّلام الجمل و صفين و النهروان من الصحابه(

 عالم خبیر مرحوم سیّد حسن صدر (م .1359 ق) در جواب کشیش مسیحی جرجی زیدان (م . 1332 ق) که در کتاب تاریخ تمدن اسلام خود نوشته که شیعه فرقه ای کوچک بوده که از بین رفته و آثاری از آن ها به جا نمانده، کتاب «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» را تالیف کرده و در آن مستنداً اثبات می کند که هر علمی در بین مسلمانان پیدا شده، مصدر و منشا آن وجود مبارک امیر المومنین صلوات الله علیه و اصحاب و شاگردان ایشان بوده اند. در ضمن این کتاب تلخیص و متن و خلاصه هر دو به فارسی ترجمه شده اند.

 فرصت ايجاد شده در مقطع تاريخى در زمان امام باقر و امام صادق-صلوات الله عليهما-به دليل درگيرى ها بر سر حكومت، مجال مناسبى براى آن ذوات مقدّسه، در طرح و تعليم معارف و احكام دين الهى بود، و البته اين به معنى نوظهور بودن آنها نبوده بلكه بيان و تبيين آن چيزى بوده كه مجال تعليم گسترده ی آن نبوده است؛ علاقمندان در اين مورد، و در باب عقايد و معارف مراجعه كنند به احاديث جابربن عبدالله انصارى و يكسانى آنها با همه ی احاديث روايت شده از ائمه ی اطهار عليهم السّلام در اين مورد؛ براى نمونه مقايسه كنيد زيارت اربعين ايشان را با متن زيارتنامه نقل شده از امام صادق عليه السّلام در اول رجب.

و نيز مقايسه فرماييد سخنان صحابه ی خاص اميرالمومنین عليه السّلام را در معرفت و تلقّى از ايشان با روايات معارفى درشئونات و مقامات ائمّه عليهم السّلام. اصول اصلى دين و معارف مربوط به آن هميشه و در همه ی اديان الهى ثابت و يكسان بوده، و معرفت نسبت به آنها موكول به بازگو شدن آنها از طرف معصومين عليهم السّلام نيست، بلكه موكول به ارتباط و توجّه باطنى شخص با امام عليه السّلام و پاى بندى ظاهرى و باطنى به ايشان مى باشد.

 

 جريان زندقه ى جديدى كه در سنوات اخير به راه افتاده، و مى گويد تجربه نبوى قابل تكرار، و دين در بستر زمان تكامل يافته است، منظورى كه دارد اين است، كه دين پديده اى انسانى است و ربطى به خداى متعال و ماوراء ندارد؛ و اين يعنى انكار دين با بيانى مدرن؛ حرف زدن مستشرقينِ چراغ به دستِ دزدِ دين و ايمان از زبان آشنايان؛ شيطانى ترين نوع تخريب.

 حاصل جهاد الهى امام باقر و امام صادق عليهما السّلام، تبيين اصول و فروع دين و احكام آنها، و بيان آداب و سنن شرعى در گسترده ترين صورت و براى بيشترين مخاطبين حاضر بود، و نيز نوشته شدن صدها جزوه و رساله از درسهاى ايشان. در ضمن خود آن حضرات به اين ثبت و ضبط نظارت داشته و چه بسا آنها را كنترل مى كردند، كه مبادا از طرف بدخواهان در آنها دخل و تصرّف و تغيير و تحريفى اتفاق بيفتد. نشاط علمى در ميان شيعيان و دوستان ائمه عليهم السّلام هم چنان بود تا زمان شيخ محمّد بن يعقوب كلينى.

 او هم چنان كه از نامش پيداست در كُلين (بر وزن حسين) كه شهرى نزديك رى بوده به دنيا آمده است. پدر او خود از عالمان بوده است. زمان تولد او گفته نشده، ولى با توجه به بعضى از شواهد و قراين مى توان گفت شايد بين٢٥٠-٢٦٠ قمرى بوده باشد، ولی مطمئنّاً وفات او در ٣٢٨ یا ٣٢٩ قمری بوده است.

او بعد از مدّتى تحصيل درکلین، براى ادامه ای آن به رى، سپس به قم، سپس به كوفه، رفته و بالاخره به بغداد رحل اقامت مى افكند. بغداد در آن زمان پايتخت حكومت عباسى بوده، و در حالي كه كلينى از طرفى دخالتى در امور سياسى نداشته و از طرف ديگر بغدادِ سنّى نشين را براى اقامت به كلين و رى و قم شيعه نشين ترجيح داده، هيچ توجيه ديگرى به جز انگيزه ی استفاده ی علمى نمى تواند داشته باشد.

 

آن زمان كه ايام غيبت صغراى امام زمان عليه السّلام، و بغداد محلّ مناسبى براى دسترسى به نواب اربعه بوده (جناب حسين بن روح نوبختى حدود ٢٠سال در آنجا اقامت داشته اند)، بسيار بعيد و نزدیک به محال مى نمايد كه عالمى شيعى مانند كلينى ودر موقعیّت او و مقاصد علمی که دارد، دراين فرصت طلايى، از آن بزرگواران برای مشاوره در کار علمی خود، و به واسطه ی آنان از ساحت مقدسه ی صاحب الزّمان عليه السّلام و عرضه ی كار خود به ايشان استفاده نكرده باشد، و از طرف ديگرهيچ نشانه و قرينه اى نيز بر اين امر وجود ندارد. وجه جمع بین آن بودن و این نبودن می تواند پنهان داشتن این امر و رعایت تقیّه جهت محافظت از وجود مبارک امام زمان علیه السّلام و نوّاب ایشان باشد که این امر اوجب واجبات است؛ تا جایی که یکی از حکمت های غیبت آن نازنین همین امر می باشد. تاجایی که از بردن نام مبارک شخص ایشان به شدّت نهی شده است .(مکیال المکارم ، حرف الخاء :٨٥ ؛ حرف الغین : ١٢٣) والله العالم.

 ميراث علمى اصحاب امامان عليهم السّلام و عالمان شيعى تا زمان كلينى، انبوه گرانقدر ولى پراكنده از علوم الهى اهل بيت عليهم السّلام، در قالب كتاب و رساله بوده كه در عين نفاست هيچ كدام داراى جامعيّت نبودند.

 

كار كارستان كلينى ساختن و پرداختن نظامى جامع است كه در بردارنده ی همه ی معانى و مسايل دين از منظر مدرسه ی اهل بيت عليهم السّلام خصوصاً با روایات امام باقر و امام صادق عليهما السّلام، وبا گزينش موارد قابل اطمينان و وثوق، در متن و سند و مصدر، مى باشد. طول زمانى بلند بيست سال در تأليف كافى، به دليل انبوهى مصادر و نيز دقّت بكار رفته در گزينش بوده است.لقب منحصر به فرد «ثقه الاسلام» برای ایشان بازتاب شدّت اعتماد و احترام جامعه علمی فرهنگ شیعی ، با وجود شخصیّت های بزرگ و بی نظیری مانند: شیخ مفید ، سیّد مرتضی ، و شیخ طوسی نسبت به او می باشد ؛ کسی که مورد وثوق تامّ و تمام در همه گستره دین است . این عنوان غیر از عناوین متداول است که بیشتر عناوین اجتماعی

و اعتباری می باشند.

ستايش بزرگان مكتب از كلينى و كافى او، براى هیچ كدام از علماى ديگر و آثار آنان نبوده است؛ براى نمونه از بعضى از آن بزرگان ياد مى شود:

 

شيخ مفيد(م.٤١٢ق)، نجاشى(م.٤٥٠ق)، سيّدبن طاووس (م.٦٦٤ق)، شهيد اول محمّد بن مكى عاملى(م.٧٨٦ق)، محقّق شيخ على كركى(م.٩٤٠ق) ، علامه محمّد باقر مجلسی (م . ١١١٠ ق ) که خود شارح کافی (مرآة العقول‏) و کتاب بحارالانوار او شگفت انگیز ترین پدیده در میان تالیفات روایی شیعه است، او کافی را از لحاظ دقّت و کامل بودن مهمتر از همه ی کتاب های حدیثی شیعه و بهترین و بزرگترین تالیفات امامیّه می داند(مرآة العقول ١: ٣) و ساختار کتاب عظيم بحارالانوار خود را همان ساختار کتاب کافی قرار می دهد.

علامه سيّد محمّد مهدى بحرالعلوم (م.١٢١٢ق) كه همگان از عالم و عامى در برابر جلالت علمى و معنوى او سر تعظيم فرود مى آورند، بيان جامعى در ستايش از كافى و توصيف آن داردكه  كفايت از هر توصيفى مى كند. او مى فرمايد كافى كتابى است بسياربزرگ،بسيارپرفايده وبي نظير، ايشان آن را به دليل حسن ترتيب و تهذيب، دقت در نقل، جامعیت در اصول و فروع ، و اشتمالش بر اكثر روايات ائمه عليهم السّلام، بى نظير و برتر از همه ی كتابهاى حديثى مى داند(الفوايد الرجاليه ٣ :٣٣٠.(

از بزرگترين فقهاى اصولى در سده ی اخير حاج ميرزا حسين نايينى، معروف به ميرزاى نايينى (م.١٣٥٥ق) است، او از شارحان مكتب اصولى شيخ مرتضى انصارى و خود داراى مكتب اصولى است، بزر گانى چون حضرات آيات آقا ميرزا مهدى اصفهانى، سيّد محسن حكيم، سيّد محمّد هادى ميلانى، سيّد ابوالقاسم خويى، و محمّد تقى بهجت توفيق شاگردى او را داشته اند. ايشان فرموده اند:

»اِنَّ المُناقشة فى اِسناد روايات الكافى حِرفة العاجز»؛ ستيزه در سندهاى كافى كار ناتوانان(در امر حديث) مى باشد.

ناقل اين قول اولاً شاگرد ممتاز مكتب او، مرحوم آيت الله خويى در مقدمه ی معجم رجال خود، در جلد اول :٨٧ مى باشد. اين نظريه بعد از او توسّط بعضى ها(البته در بخش فروع كافى) مورد مناقشه و توسّط بعضى ها مورد حمايت واقع شده، كه البته هيچ كدام محلّ گفتگوى ما نيست.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

مطالب مشابه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید