شرح حديث شريف ١٨ از كتاب العقل و الجهل

 

از ابوهاشم جعفرى نقل شده كه گفت: در محضر امام رضا عليه السّلام بوديم، و در باره عقل و ادب گفتگو مى كرديم. پس ايشان فرمودند:

 

"اى ابو هاشم، عقل هديه و بخششى از خداوند است (درحالي كه) ادب، بايسته رفتارى است؛ پس كسى كه براى ادب، رنج و سختى را بر خود هموار كند، بر آن دست يابد، (در حالي كه) اگر براى (چيرگى بر عقل و فزونى آن) سختى كشيده و بكوشد، به جز بر جهل او افزوده نگردد."

 

سابقاَ هم به اين مطلب اشاره شده كه وجود و موجوديّت عقل، از خداى متعال و فعل اوست، وعملكرد آن تشخيص زشتى و زيبايى، و بدى و خوبى، و امر به انجام نيكى، و نهى از انجام زشتى است؛ لذا هادى درونى الهى در بنده ی مكلّف، وحجّت خداى متعال بر انسان است، و در اين ميان، بنده به اختيارى كه دارد مى تواند مقيّد به احكام عقل و اوامر و نواهى آن باشد و يا نباشد.

و امّا ادب، رفتار بايسته انسانى مى باشد، و رفتار انسان مختار در اختيار اوست؛ لذا: اگر او واجد ادب شايسته در مواردى كه بايد، نبود، مى تواند آن را آموخته و با مواظبت ومراقبت و تمرين، آن را ملكه خود سازد و خود را متخلّق به آن كند. و اين مطلب، معنايى است كه مكمّل حديث پيشين(حديث١٧) مى باشد.

 

شرح حديث شریف١٩

 

از جمله مواردى كه آيات مباركه و روايات شريفه در باره ی عقل ناظر به آن هستند، اين است كه: ارزش انسان به عقل او؛ و لذا: ميزان ارزش عمل او نيز به ميزان علم و معرفت او نسبت به عملكرد خود است كه در پرتو عقل براى او حاصل شده است؛ لذا: عمل كسى كه عقل به اندازه ی كافى ندارد (مانند: كودك)، يا فاقد عقل است (مانند: ديوانه)، فاقد ارزش است. اعمال چنين كسى، هر قدر هم ظاهراََ خوب و زياد هم باشد، نه ارزشى دارد، و نه او را ارزشمند مى كند؛ نه چيزى از آن اعمال بالا مى روند، و نه باعث بالا رفتن عامل آنها مى شوند.

به قول سعدى:

خر عيسى گرش به مكه برند / چون بيايد هنوز خر باشد

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

مطالب مشابه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید