شرح حديث شریف ٢١ از كتاب العقل والجهل

از امام باقر عليه السّلام نقل شده ، كه ايشان فرمودند: هنگامى كه قائم ما به پاخيزد، خداى متعال دست او را بر سر بندگان خواهد گذاشت، و به اين ترتيب، به سبب دست ايشان عقل هاى آنان را جمع خواهد فرمود، و به سبب خود ايشان احلام(روياها؛ اجسام) آنان كمال خواهد يافت.

 

واما شرح حديث: اين روايت با همه كوتاهى به دليل ظرافت هايى كه دارد متاسّفانه در هيچ كدام از ترجمه هاى آن ، درست برگردانده نشده است.خطاى اول اين كه در متن حديث شريف براى "عقول"، ضمير مونث آورده شده(بها)، وبراى "احلام"، ضمير مذكّر(به). ودر ترجمه ها هر دو "به او"ترجمه شده است بدون آن كه مرجع "او"معلوم بوده وجمله درست برگردانده شده باشد.

توضيح اين كه در قواعد صرف در ادبيّات عرب، اجزاء زوج بدن مانند "دست"، مجازاََ مونّث دانسته مى شوند؛ لذا : معنى مرجع ضمير در "بها"،"يد"(دست)مى باشد، ومعنى عبارت چنين بايستى ترجمه شود: به سبب دست ايشان(كه خداى متعال آن را بر سر بندگان قرار داده) عقلهاى آنان را جمع مى كند. ومرجع ضمير در"به"وجود مبارك خود امام عليه السّلام است، كه مذكّر حقيقى است؛ لذا: "به" آورده شده، پس ترجمه عبارت چنين خواهد بود: و به سبب خود ايشان احلام بندگان كمال خواهد يافت.

واما خطاى دوم ترجمه ی اشتباه كلمه ی "احلام"به عقل هااست."احلام"جمع "حُلُم" به معنى خواب ورويا مى باشد. وبه دليل ناآشنا بودن به معنى كمال يافتن خواب و روياى انسان در معارف الهيّه ، آن را از مادّه ی "حِلم"؛ به معنى بردبارى گرفته ، با اين توجيه ناوجيه كه چون منشاء حلم وبردبارى ، عقل است پس؛ حلم به معنى عقل بايد باشد(!). و به اين ترتيب هم معنى نورانى ومتعالى حديث را اينجا كور كرده اند ، هم معنى آيه ی شريفه را در سوره ی طور:

« أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُون‏»

(آيا به[اين تهمت ها ونسبت هاى ناروا كه به پيامبر اكرم صلّى الله عليه واله مى گويند] خواب و خيال هايشان دستور مى دهد، ويا اينان گروهى سركش مى باشند (وسخنان آنان از سرِ سركشى است).

 

وپر واضح است كه اينجا احلام به معنى عقلها نمى تواند باشد، به دليل اين كه عقل امر به سركشى نمى كند، بلكه به عكس.

دنباله شرح: هر جمعِ مقتدر و هر صاحبِ قدرتى، هنگامى كه تجزيه و پراكنده شود، ضعيف شده وناتوان مى گردد؛ به قول معروف با يك دست چند هندوانه گرفتن، دست را ناتوان وبه ناچار موفقيّت آن را اگر صفر نكند، لااقل بسيار كم مى كند. برعكس جمع شدن «همّ» شخص وجمع شدن توجّه او، توان او را هم متمركز كرده و قدرت او را افزايش مى دهد. به همين دليل است كه در فرمايشات نورانى روايى فرموده اند: «مَنْ كَانَ هَمُّهُ هَمّاً وَاحِداً كَفَاهُ‏ اللَّهُ‏ هَمَّهُ وَ مَنْ كَانَ هَمُّهُ فِي كُلِّ وَادٍ لَمْ يُبَالِ اللَّهُ بِأَيِّ وَادٍ هَلَكَ‏ » (به راستى هر كه هدف و همّتش در يك مورد  باشد خدای همّت و تلاش او را كفايت کند؛ و هر كس هدف و همّتش در هر چیزی باشد خدای اعتنايى نمى‏ كند كه درکجا هلاك شود. از امام صادق علیه السّلام كافي ‏۲: ۲۴۶)

و همين امر، دردِ دائم و آفتِ بى امان در بندگى وعبادات است: عدم حضور قلب؛ كه به دليل پراكندگى ذهن وجمع نبودن آن اتّفاق مى افتد. و اين مشكلِ مزاحم در امرِ دين ودنياى بندگان، در ظهور مسعود امام زمان عليه السّلام، به اذن الهى به دست ايشان چاره خواهد شد؛ به توجّه واقدام معظّمٌ له درمان خواهد شد.

 

واما كمال يافتن"احلام":

ابتدائاً عرايضى در مورد خواب و رويا:

طبق فرمايشاتى كه در روايات شريفه اهل بيت عليهم السّلام هست، خوابها و روياها چند گونه اند:

عن ابی عبدالله علیه السّلام قال:

الرُّؤْيَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ بِشَارَةٍ مِنَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِ وَ تَحْذِيرٍ مِنَ‏ الشَّيْطَانِ‏ وَ أَضْغَاثِ‏ أَحْلَامٍ‏.‏

(رؤياها سه گونه اند : بشارتى از جانب خدا برای مومن  و غمى از طرف شيطان وخواب های پریشان . الکافی۸ : ۹۰)

حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام از پدرشان از پدران شان علیهم السّلام نقل کرده اند که رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند:

الرُّؤْيَا علی ثَلَاثَةٌ : بُشْرَى مِنَ اللَّهِ وَ تَحْزِينٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ الَّذِي يُحَدِّثُ بِهِ الْإِنْسَانُ نَفْسَهُ فَيَرَاهُ فِي مَنَامِهِ. ”

(رؤياها سه گونه اند : بشارتى از جانب خدا ، غمى از طرف شيطان و آن چه که انسان با خود گفت و گو کرده و آن ها را در خوابش می بیند. دارالسّلام ۴: ۱۵۵ از کتاب التّبصره لعلیّ بن بابویه)

آن جزئى كه "بشارة من الله"و"بشرى من الله" است ، همان روياى صادقه است كه در ارزش واهميّت آن در روايت ديگرى چنين آمده است:

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله در حدیثی فرمودند:

إِنَّ الرُّؤْيَا الصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّةِ.”

(به درستى كه خواب درست يك جزء است از هفتاد جزء از نبوّت‏. روضه الواعظین ۱: ۲۳۴)

پس: روياى صادقه در حقيقت هدايت وتعليمى از بارى تعالى براى مومن ، و بشارتى براى او از طرف خداى متعال است؛ پس: كمال يافتن خواب و رويا در واقع، كمال يافتن اين عطيّه الهى براى بنده مى باشد. و اين واقعه در ظهور وجود مبارك امام زمان عليه السّلام ، و پر شدن ظاهرِ عالَم -و نه فقط باطن آن كه هميشه بوده-از نور و وجدان حضور ايشان، بدون اقدام ديگرى ، براى بندگان حاصل مى شود.

و نكته پايانى ، نكته اى معرفتى و تربيتى در اين باره ، و آن اين كه: كسانى كه قبل از ظهور، با توجّه به حضور فراگير معظّمٌ له در عالم و رعايت ادب اين حضور زندگى مى كنند، از اين موهبت، قبل از ظهور موفورُ السّرور آن حضرت و گسترش آن ، بهره مند مى شوند؛ واين مطلب پرده اى از آن معناست كه فرموده اند :«اعْرِفْ‏ إِمَامَكَ‏ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ». ( امامت را بشناس ؛ پس هنگامی که او را شناختی ، تقدّم وتاخّر در ظهور به تو زيان نخواهد رسانید .غیبه النّعمانی: ۴۶۰ از امام صادق علیه السّلام).

نكته ی قابل ذكر ديگر اين كه: اصلاََ "احلام"بر وزن اجسام، وبه معنى اجسام مى باشد، و واحد ندارد. (ترجمانُ اللغه) وبه اين ترتيب معنى عبارت حديث شريف اين خواهد بود كه: به حضور وجود مبارك امام زمان عليه السلام در زمان ظهورشان ، تن و روح مردمان كمال خواهند يافت  واين معنا موافق احاديثى است كه ناظر به اين معنا هستند:

«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ‏ :مَنْ‏ أَدْرَكَ‏ قَائِمَ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ مِنْ‏ ذِي‏ عَاهَةٍ بَرَأَ وَ مِنْ ذِي ضَعْفٍ قَوِيَ‏ »( امام باقر علیه السّلام فرمودند: هر كه قائم اهل بيت( علیهم السّلام ) مرا دريابد، اگر بيمار باشد، بهبودى يابد و اگر ناتوان باشد، قوى و نيرومند  شود. الخرائج و الجرائح، ۲: ۸۳۹).

« عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السّلام أَنَّهُ قَالَ‏ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ الْعَاهَةَ وَ رَدَّ إِلَيْهِ قُوَّتَه‏»( هنگامي كه حضرت قائم علیه السّلام ظهور كند، خداوند ناراحتي‌ها و بلايا را از هر مؤمني مي‌زدايد و به او قدرت و قوتش را بر می گرداند. غيبة نعماني: ۳۱۷)

«عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُمْتُ مِنْ عِنْدِ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السّلام فَاعْتَمَدْتُ عَلَى يَدِي فَبَكَيْتُ فَقَالَ مَا لَكَ فَقُلْتُ كُنْتُ أَرْجُو أَنْ أُدْرِكَ هَذَا الْأَمْرَ وَ بِيَ قُوَّةٌ فَقَالَ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنَّ عَدُوَّكُمْ يَقْتُلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ أَنْتُمْ آمِنُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّهُ لَوْ قَدْ كَانَ ذَلِكَ أُعْطِيَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ‏ رَجُلًا وَ جُعِلَتْ قُلُوبُكُمْ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَوْ قُذِفَ بِهَا الْجِبَالَ لَقَلَعَتْهَا وَ كُنْتُمْ قُوَّامَ الْأَرْضِ وَ خُزَّانَهَا»( نزد ابو جعفر باقرعلیه السّلام بودم، به دستم تکیه كردم و از جا برخاستم، گريه‏ ام گرفت، پرسيدند: چه شده؟ گفتم: اميد داشتم كه دولت شما  را دریابم در حالی که جوان باشم. گفت: مى‏ بينيد كه مخالفين شما به جان هم افتاده‏ اند و شما در خانه‏ ها آرام گرفته اید، اين مايه خوشنودى شما نيست؟ اگر دولت ما برپا شود هر فرد از شما نيروى چهل نفر را خواهد داشت، و دل هاى شما مانندپاره های آهن چنان سخت و استوار گردد كه اگر به سوى كوه پرتاب شود كوه را سوراخ كند، آن روز شما فرمانرواى زمين مى‏ شويد و پيشكار گنجينه‏ هاى آن. الكافي ‏۸: ۲۹۴)

و به اين ترتيب معناى حديث شريف با اين فرض نيز مستقيم خواهد بود؛ بمنّه و كرمه

 

شرح حديث شریف ٢٢ از كتاب العقل والجهل

 

حديث از وجود مبارك امام صادق صلوات الله عليه نقل شده كه فرمودند: حجّت خداى بر بندگان پيامبر، وحجّت بين مردم وبين خداى ، عقل مى باشد.

"حجّت"امرى است كه با آن قصد هدايت به امرى و اثبات حقانيّت موردى، و اِسكات خصم در مواردى مى شود. در جايى كه گفته مى شود"حجّةٌ على"مقصود برهان ودليل قاطع بر عليه مدّعى است. وهنگامى که گفته مى شود"حجّةٌ الى"منظور راهنمايى ورساندن به مقصدى است.

بندگان مكلّف به اطاعت وعبادت حق تعالى هستند، ودر اين ميان آن چه در اين امر، از طرف خداى متعال، عذر وبهانه اى براى آنان باقى نمى گذارد، وجود مبارك انبياء عليهم السّلام است ،كه از طرف خداى متعال به سوى آنان برانگيخته شده اند كه در اين مقصد جبران نادانى وناتوانى آنان را بكنند. و آن چه در اين ميان سبب فهم لزوم بندگى، وفهم هدايت پيامبران، و تشخيص زشت وزيبا از يكديگر است، نعمت الهى عقل مى باشد.

از بيان اين حديث شريف نيز مى توان فهميد كه دلالت اين دو حجّت هم سو ويكسان مى باشد.

معنايى كه مكرّر در اين باره يادآورى وتوضيح داده شده است.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

مطالب مشابه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید