مقدّمه اى بر شرح كتاب العلم اصول كافى(١)

١. سابقاً به مناسبت در مقدّماتى براى آشنايى با كتاب شريف كافى و مولّف آن، عرض شد، كه از خصوصيّات ممتاز اين كتاب، تبويب (باب بندى) آن است؛ كه خود گوياى معرفت و فهم درست مولّف از منظومه ی معارف الهى دين از اصول به فروع، و از كليّات به جزئيّات است.
٢. آن حقيقت الهى و گوهر قدسى كه در خلقت الهى و شريعت او، اوّل آن و بستر آن و غايت و نهايت كمالى آن است، نور ولايت الهيّه است كه محبوبترين نزد خداى متعال است، كه ازمنظرى نور عقل و از منظرى نور علم مى باشد.
٣. به همين دليل است كه در تبويب منطقى كتاب كافى، اوّلين بخش به عقل، و دوّمين به علم اختصاص داده شده است.
٤. به دليل نسبت اين همانى حقيقت عقل و علم در فرهنگ الهى، در بعضى از نسخ كتاب كافى و نيز در بعضى از فهارس مولّفين آثار علماى اماميّه، كتاب العقل و كتاب العلم، يك پاره دانسته شده است. ولى نظر اغلب، بر جدا بودن آنها در تاليف اين كتاب است.
۵ .  نكته قابل ذكر در شرح روايات كتاب العلم اين است كه مبانى مطالب در كتاب العلم، رواياتى هستند كه در كتاب العقل آمده؛ لذا: پيش از شروع به شرح احاديث كتاب العلم، طى مقدّمه ی ٢، اين ارتباط نمايانده شده است.
٦.در ضمن حديث پژوهان عزيز مى توانند جهت
خود ازمايى ويا ياد اورى ومرورى بر انچه گذشته، مقدمه(٢)رابا احاديث كتاب العقل مستند سازند.



مقدّمه اى در نسبت بين عقل و علم در مكتب الهى(٢)

حكايتِ خلقت، ابراز و اظهار محبّت حبيب است بر حبيب: خداى متعال به بى نشانگى جلوه كرده؛ حبيب خود را آشكار مى سازد، و همو را نشان از بى نشانگى خود قرار مى دهد.
سپس با شعاعى از خورشيد وجود مبارك او همه ی عالم و عالميان را آگاهى و دانايى نسبت به زشتى ها و زيبايى ها مى بخشد؛ يعنى: ميزان زشتى و زيبايى، و بايدها و نبايدها را فهم و پسند، و رفتار حبيب خود قرار مى دهد.باطن او را از همه ی حيات، حكمت ، علم ،قدرت و مشيّت خود آكنده مى سازد؛و ظاهر او را با خلق خود مى آرايد. در برابر همه ی مولويّت خود، به پاسِ همه ی محبّت، و مألوهيّت، و عبوديّت او، او را همه ی كمال و جمال و جلال خود مى سازد.
و چنين است كه شعاعى از آن نور كه "عقلِ" هر كس شده، بندگان دلالت به ربوبيّت خداى متعال شده و حكم به عبوديّت او مى شوند.وآنان امر به تخلّق به اخلاق حسنه و دورى از صفات سيّئه مى گردند،و چون طريق عبوديّت را نمى دانند، پس حكم به طلبِ احكام بندگى و علوم و معارف الهى؛ لذا: گشتن و يافتن عالِم به آن علم مى شوند.
به دلالت آن معلّم و مربّىِ ربّانى ،بندگان مى توانند از ژرفاى عقل خود محكمات معارف و علوم (حكمت) را استخراج كرده،و به دلالت هم او به سبب حكمت، دفينه هاى نهفته ی در عقل را كاويده و بيرون آورند. بندگان به مدد عقل مى دانند كه براى دستيابى به اين همه مواهب الهيّه، گريزى از طلب علم از عالِمى ربّانى نيست تا طريق يافتن (معرفت) حقّ تعالى و رعايت (ايمان) او و داشتن (تقوای) او را، از او بياموزند.و دل خود را از يقين حضور او پر كرده، و به سكينه، و امنيّت، و اطمينان دل دست يابند و با فراغِ بال در دارالقرار آرام گيرند.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

مطالب مشابه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید