شرح باب اول از كتاب فضل العلم
چرا فرايض الله و بايدها و نبايدهاى الهى، و فريضه بودن طلب علم؟
وجوب عقلى رعايت مولويّت الهى و رعايت شأن بندگى، و وجوب طلب علم به چند و چون آن به دليل جهل ما.
و گرنه در غير اين صورت زندگى مطلوب و معيار حق تعالى و بايسته و شايسته و زيبنده ی بندگان معنى و تعريف نخواهد داشت.
و از طرف ديگر:
اقتضاى شأن مولا كه ابلاغ پسند و ناپسند خود به بنده مى باشد، على الخصوص اگر صفت او رحمت بى منتها، و او ربِّ حكيمِ عليمِ خبير باشد، از شئونات اوتدبير تكليف امر تربيت و تعليم و معيشت بنده است.
و نيز:
بنده آن چه را مولاى او خواهد، و صلاح و فساد او باشد، نمى داند، مگر به خبر دادن او، و خبر دادن از درجه ی بايستگى و شايستگىِ بايدها و درك ناشايستگى و نابايستگىِ نبايدها.
به اين ترتيب "فريضه" در دين خداى متعال به معنى اجبار بنده به انجام آن نيست، بلكه نشانه از شدّت رحمت و محبّت الهى در آن مورد و اهميّت و اولويّت آن دارد.
و چنين است كه طلب علم و لوازم آن؛ مانند: سوال كردن و عميق آموختن (فقه و تفقّه) به دو دليل فريضه بوده و واجب است:
از باب وجوب مقدّمه ی واجب كه بندگى حق تعالى باشد.
و ديگرى وجوب زيبندگى به زيور الهى و آراستگى و شايستگى براى بنده ی خداى متعال كه نور قدسى علم باشد.
امّا در اين ميان حاصل ترحّم و تفضّل الهى در خلقت و شريعت براى بنده است؛ لذا: او بعد از آن كه خداى متعال"...تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَىّ..." (بالندگى را از تباهى آشكار فرمود؛ بقره: ٢٥٦) در انتخاب بين آن دو مختار است، با اين توضيح كه او در انتخاب هر كدام و عمل به آن ها، مختار است، امّا در برخوردارى و دچار شدن به نتايج گوارا ويا ناگوار آن اختيارى ندارد؛ و اين جواب از سوال و دغدغه ی هميشگى انسانى در مورد جبر و اختيار در مكتب الهى شيعى است؛ كه كننده در انجام عمل با اقتدار تمام، اختيار دارد، امّا در برخوردارى از نتايج آن -به اذن الله- اختيارى ندارد.
نتايج اعمال زيبا و نيكو و نيز حاصل اعمال زشت و ناروا، جزئى و پرده اى از آفرينش آن ها هستند، كه به اذن الله، با انجام آن ها، از آنِ كننده ی آن ها خواهند شد. از نشانه هاى اين امر يعنى اين كه نتايج اعمال پرده اى و جزئى از آن ها هستندكه پيش از عمل و روز رسيدگى، تقديراً تشريع شده اند، معلوم بودن ثواب اعمال و عقاب اعمال در بيانات آيات و روايات مى باشد.