شرح باب نهم؛ باب پرسش از عالم و گفتگو با او، از كتاب فضل العلم
با توجّه به نسبت انسان با خداى متعال، و موقعيّت و منزلت او در زندگى، و عاقبت وى در آن، هيچ گريزى براى او از كسب علم و معرفت نيست. و هيچ مفرّى براى او از طلب علم و تعلم آن نمى باشد؛ علمى كه هادى به معرفت، حقيقت، نيكى، و جنّت مى باشد. و تنها راه برون رفت از اين مشكل و رسيدن به آن مقصود، رجوع به عالم و درخواست و سؤال از اوست؛ خواه آن عالم خداى متعال باشد، خواه كسانى كه او به آنان تعليم فرموده؛ به واسطه و يا بی واسطه؛ از انبياء و اولياء و علماى ربّانى.
لذا: براى انسان قادر مختار جاهل، طلب علم واجب است، و كاربردى كردن اين طلب، رجوع به محلّ علم(عالم)، و گشودن قفلى كه بر آن است، درخواست كردن و سؤال نمودن است(حديث ٣،٤).
در غير اين صورت؛ يعنى: نپرسيدن، به خطا رفته و هلاك خواهد شد(حديث١،٢).
و چنين است كه مردمان چاره اى ندارند به جز اين كه پرس و جو، و كنكاش كرده تا امامشان را بشناسند، و سعى در دريافت گفته هاى او و عمل به آن كنند، اگر چه با رعايت تقيّه باشد(حديث ٤)؛ يعنى: حتّى اگر از سر ناچارى، از بيم مخالفان ناقص و نارسا عمل كنند.
و براى اجرايى كردن اين موارد، و رستن از نكبت آن چه در ترك طلب علم مى باشد، بايد كه هر انسان و مسلمانى يك روز در هر هفته و يا روز جمعه را-كه روز تعطيل در ميان مسلمانان، و روز فراغ بال آنان از امور دنيوى است- اختصاص به اين امر دهد(حديث٥).
"علم" در فرهنگ الهى به دليل حقيقت الهى و نورانى خود، هر كسى را كه با اآن در تماس باشد، دلش را زنده كرده و آن را نورانيّت مى بخشد، خصوصاً اگر در معرض و مورد گفتگو باشد؛ چرا كه گفتگوى علم، فعّال كردن و به نشاط در آوردن و زنده كردن آن است، به ويژه اگر در باره خداى متعال و معرفت او و احكام و اوامر او بوده؛ و هم چنين خواهد بود اگر طرف گفتگو اهل دين و پرهيز و به دور از گناهان باشد(حديث ٦،٧)؛ چرا كه: اعلا مرتبه در معارف الهيّه، معرفت خود او و خواسته هاى اوست كه در كلام او و احاديث اهل بيت عليهم السّلام مى باشد، و اعلا افراد از بندگان، اهل تقيّد به اوامر الهى مى باشند؛ لذا: گفتگو در آن باره و با اين افراد سبب تشديد بهره مندى از نورانيّت علم، و نيز تاثير پذيرفتن از طهارت و تربيت شخص طرف گفتگو مى شود، تا جايي كه اين امر در نفس انسان همچون نماز خوب مقبولى موثّر واقع مى شود؛ در نورانيّت دل، پاك شدن باطن از آلودگى ها، توجّه و تذكّر به خداى متعال و ولايت او، و قيامت، و خاضع و خاشع و متواضع شدن، و خلاصه تعليم و تربيت شدن به علوم و معارف، و آداب و سنن الهى(حديث٨،٩).