شرح احادیث باب هفدهم؛باب نقل نوشته های حدیثی و احادیث و ارزش نگارش و تمسّک به نوشته ها، کتاب فضل العلم

 

در آغاز چند نكته در مورد كلام نورانى وحديث شريف معصومين عليهم السّلام:

چه بسا احاديثى كه ناظر به موقعيت خاصّ اجتماعى و يا تاريخى هستند؛ لذا: مى توان از آنها در فهم اوضاع آن زمانه بهره برد.

چه بسا احاديثى كه ناظر به احوال شخصى و جواب از سوال شخصى است.

چه بسا احاديثى كه احتجاج با شخصى مخالف و معاند است؛ كه گفته مى شود، معمولاً در اين موارد مطالب غير از آن است كه به يك موافق گفته مى شود.

ولى نكته قابل توجّه و جالب نظر اين است كه در همه اين موارد، مطلبى كه وجود مبارك امام عليه السّلام مى فرمايند غير از اين كه ناظر به مورد خاصّ و شخصى است، ناظر به مورد كلّى و عامّ، وحقايق كليّه در آن موارد نيز مى باشد.

از جمله اين موارد، بسيارى از احاديث در همين باب مى باشد:

جامعه اى كه ده ها سال به بهانه "ُحَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه‏"(امالی مفید: ۳۶) به دور از حديث پيامبر ومعصومين كه بيان و مبيّن قرآن مجيد هستند، نگاه داشته شده اند، از آموزش هاى اوليّه لازم به آنها، آموزش احكام وآداب شنيدن حديث وثبت وضبط ونقل ونشر آن مى باشد.

نكته قابل ذكر در اهميّت حديث اهل بيت عليهم السّلام اين كه: علم وجود مبارك رسول اكرم صلّى الله عليه وآله، همه ی علمى است كه از خداى متعال شرف صدور يافته، وهمان وراثتاً وخلافتاً به خلفاى او از اهل بيت ايشان رسيده است؛ وچنين است كه آنان عليهم السّلام واجد علم كتاب الله اند؛ چون هر دو، همه ی علم صادره از ناحيه ربوبى مى باشند، وهر دو يكى بوده واز هم فاصله اى ندارند، وبه همين معنا وجود مبارك رسول اكرم در حديث فوق متواتر متفقُُ اليه فريقين ثقلين تأكيد دارند كه:" إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ؛ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي، لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض‏"(تحف العقول: ۴۲۶)؛ حقيقت اين است كه من در بين شما دو گران بهاترين را به جا مى گذارم: كتاب خداى وخاندان من، واين در حالى است كه آن دو هيچ گاه از هم جدايى ندارند تا بر من واردشده، وجمع من گردند.

وچنين است كه در واقع حقيقت باطنى قرآن مجيد وحديث اهل بيت عليهم السّلام، يك حقيقت اند، ولى صورت لفظى كلام الله، از الله، وصورت لفظى احاديث اهل بيت عليهم السّلام، از اهل بيت عليهم السّلام مى باشد، وهمين نسبت متفاوت، سبب فضيلت قرآن بر حديث است، وگرنه فرق و فاصله اى  بين آن دو نيست.

 

واز منظرى ديگر در حقيقت ، احاديث كه بيان ومبيّن قرآن هستند، جزء آن مى باشند؛ چرا كه: بيان هر علمى از آن جدايى نداشته وجزء آن مى باشد؛ وبه اين ترتيب اگر در قرآن مجيد تحدّى شده، و مثل خود را طلبيده، چنين فرموده، كه كلامى بياوريد كه حاوى علمى باشد كه در اين احاديث است.

در اين باب در آداب و احكام روايت از كتاب هاى حديث و روايت حديث، و ارج و ارزش كتابت حديث و بهره بردن از آنها فرموده اند:

بهترين نوع رفتار با حديث، آن است كه آن را همان گونه كه شنيده اند، نقل كنند، بدون آن كه آن را كم و زياد كنند(حديث ١)؛ مگر آن كه قصد داشته باشند معناى آن را بگويند(حديث٢)؛ و يا چون ناخواسته، يادشان رفته به ناچار معناى آن را ابراز كنند (حديث٣).

و اجازه فرموده اند كه: حديثى كه از امامى شنيده شده از پدر او نقل شود، بلكه اين كار نزد او محبوب تر است(حديث٤)؛ چرا كه: آن چه هر كدام از آنان نقل مى كنند، فرزندان از پدران نقل مى كنند تا امير المومنين، و ايشان از رسول الله صلّى الله عليه وآله، و ايشان از خداى عزّوجلّ؛ (حديث١٤)؛پس: علم آنان عليهم السّلام يكى بوده واز منبع و مصدر واحدى مى باشد؛لذا: اسناد فرمايش يكى بديگرى عملاً تفاوتى در اصل ان ايجاد نمى كند.

اجازه فرموده اند: براى خسته نشدن و كم توان نشدن ناقل حديث در نقل آنها از كتاب، به جاى نقل همه كتاب، از چند جاى آن و از هر كدام يك حديث براى مستمعين نقل كند(حديث٥).

اجازه فرموده اند كه اگر كتاب حديثى از يكى از دوستان شيعه نزد كسى بود، و او كسب اجازه در استفاده از آن و يا نقل از احاديث آن را از صاحبش نكرده بود، از آن استفاده كند، به شرط آن كه او اطمینان داشته باشد كه كتاب (تاليف)خود او (كه شيعه است) مى باشد(حديث٦).

فرموده اند: اگر حديثى نقل كرديد، آن را از كسى كه شنيده ايد، نقل كنيد؛ تا درستى و نادرستى آن به عهده او باشد(حديث٧). (اين كار سبب درست شدن سند براى هر حديث و تسهيل امر اعتبار سنجى راويان آن مى گردد).

براى مصون ماندن حديث از كم و زياد و تغيير آن توسطّ ذهن، دستور به كتابت حديث و نقش آن در اطمينان خاطر(از مصون ماندن آن از سهو و نسيان و خطا در يادآورى)(حديث٨)، و تاثير آن در حفظ شدن(حديث٩)فرموده، و نيز دستور به نگهدارى از كتابهاى حديث فرموده اند، و هشدار داده اند كه دور نيست روزى كه به آنها نيازمند شويد(حديث١٠)؛(روزى كه نه دسترسى به امام عليه السّلام داريد و نه مى توانيد با يكديگر مراوده و ارتباط  داشته، تا از يكديگر احاديث اهل بيت عليهم السّلام را بشنويد).

(براى ماندگارى اين ميراث جاودان الهى و ايفاى نقش آن در هدايت و تربيت مردمان) دستور به كتابت حديث و گستردن و پراكندن علم (كه در احاديث است) در ميان برادران و به ميراث گذاشتن آنها در ميان فرزندان فرموده اند؛ چرا كه: زمان نابسامانى بر مردمان خواهد بود كه آنان، بجز با كتابهايشان نتوانند انس بگيرند (حديث١١) (مونسى بجز كتابهايشان نداشته باشند).

براى رعايت ادب نقل حديث و احكام آن و مصونيت سند نقل آن از نقصان، امر فرموده اند كه حديث از همان كسى كه شنيده شده نقل شود، نه با حذف آن از گوينده قبلى و يا اوّلى؛ كه با اين كار وانمود مى شود كه گوينده، حديث را از او شنيده است؛ كه اين كار نوعى دروغ است(حديث١٢).

وجود مبارك اهل بيت عليهم السّلام حسن تمام الهى هستند، واز جمله آنها آراسته بودن كلام آنها به محاسن ويژه كلام است كه فصاحت و بلاغت مى باشد؛ فصاحت در زيبايى ظاهر كلام، و بلاغت در رسايى باطن و معناى كلام .پرده از حسن كلام آنان عليهم السّلام در بلاغت، در مقدمه شرح اين باب عرض شد، لذا زيبنده است با توجّه به فصاحت سخنان نورانى آنان عليهم السّلام، اداى الفاظ كلام آنان با اعراب وتلفّظ صحيح باشد (حديث١٣).

نقش ويژه كتابت، ماندگار كردن كلام است در حالى که مولّف آن موجود نيست؛ لذا: فرصت دادن به ديگران براى بهره بردن از آن ، در فقدان مولّف آن؛ مانند: استفاده كنونى ما از كتاب كلينى بزرگ(حديث١٥).وآخر دعوانا أن  الحمد لله رب العالمين.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

مطالب مشابه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید