شرح احادیث باب نوزدهم؛ باب نوآوری، نظر دادن و قیاس کردن در دین، كتاب فضل العلم

 

توضيحاتى كه فهم احاديث هفتم تا پايان باب نوزدهم؛ باب البدع و...از كتاب فضل العلم را براى همراهان دور همخوان آسان مى كند

"دين" به معنى آئين، و دين الهى، آئين بندگى خداى متعال و بيان شيوه زندگى مورد پسند او مى باشد. و عقل و نقل بر اين معنا حاكم است كه چنين مجموعه اى - در كليّات وجزئيّات؛ ودر اصول وفروع - بايستى خواسته خداى متعال باشد كه به پيامبرش تعليم شده است.

در آن مجموعه الهى مقدّس، تكليف بنده و بندگى او در عقايد و اعمال يا عيناً و به طور جزئى معلوم شده و يا در آن اصول و قواعدى كلّى، بيان شده كه در موارد بلاتكليفى، مى توان با استفاده از آن كليّات، جزئيّات را استنتاج، و از آن اصول، فروع را تفريع كرد. ولى در هر حال علم دين در همه ی لايه هاى آن، علمى الهى است كه نزد رسول الله صلّى الله عليه و آله و از ايشان وراثتاً و خلافتاً نزد وصىّ و خليفه، و اوصيا و خلفاى حضرتش مى باشد؛ همانانى كه خداى متعال در قرآن مجيد آنان را با اوصافشان معرفى و بر اولويّتشان بر همگان تصريح و بر وجوب اطاعتشان بر آنان تأكيد كرده است.

به همين دليل است كه براى اجرا و اعمال آن آئين در جامعه انسانى، بايستى حاكميّت با كسى باشد كه عالم به آن علم الهى و معصوم از كمترين خطا در همه موارد و مصاديق آن باشد، تا دين الهى در عينيّت خود همان خواست خداى متعال و حجّت بر بندگان بوده باشد.

عرض شد كه دين و آئين الهى، آئين بندگى خداى متعال است؛ آئين بودن بنده براى خداى متعال؛ آئين زندگى كردن با خداى متعال و براى خداى متعال. حال اگر كسى و يا كسانى خواسته باشند كه مردمان براى آنان بوده باشند، در اوّلين مرحله بايستى آن حاكميّت را تبديل و تغيير داده، و در مراحل بعدى در اجزاء آن مجموعه به نحو مقتضى تحريف ايجاد كنند.

واقعه غدير تاكيد و تثبيت بيش از پيش آن حاكميّت و ولايت الهى در گسترده ترين صورت، و عميق ترين حالت و روشن ترين بيان، در ظاهر و باطن، براى بندگان بود. و واقعه سقيفه تخريب آن در صورت، با غصب شئونات ظاهرى آن ولايت و حاكميّت، و به دنبال آن جلوگيرى از نقل و كتابت حديث و تغيير و تبديل در دين الهى به طورى كه "لا يَبقَى مِنَ الاِسلامِ اِلّا اِسمُه وَ لا مِنَ القُرآنِ اِلّا رَسمُه"(کفایه الاثر: ۱۵).

لذا: از جمله موارد از پيش خود ساخته شده و بدعت نهاده شده، پردازش قواعد كلّى براى برون رفت از بن بست هاى ناگزير در مجموعه اي است كه بناى آن عملاً بر داعيه ربوبيّت، و علناً و عملاً بر انكار رسالت و وصايت نهاده شده است: قياس؛ استحسان؛ رأى.

اگر آيه اى را سراغ داشتند بر آن اساس فتوا داده مى شد، اگر روايتى -هر چند درست يا نادرست- بر آن اساس، و اگر آن هم نبود در قياس با فتواى شبيه ترين عمل به عمل مورد استفتا، به آن فتوا مى دادند. و اگر آن هم نبود با پسنديدن فتوايى كه آن را مناسب با آن عمل مى ديدند، به همان حكم مى كردند، واگر آن هم نبود به رأى و نظر خود فتوا مى دادند، همان كاری كه خداى متعال كرده!

و در هر حال مجموعه اى كه در منازعه با ربوبيّت حقّ تعالى بوده، و مجموعه اى از معانى و حقيقت كفر و شرك و ضلالت مى باشد، كه منتهى به جهنّم مى گردد.

دو نكته ی بسيار مهمّ در اين دين سازى و قاعده و احكام پردازى براى آن اين است كه:

اوّلاً دين عبارت است از مجموعه پسندها و ناپسندهاى خداى متعال در باره ابعاد مختلف زندگى انسان از عقايد تا احكام؛ لذا: اطّلاع از آن فقط به تعليم او شدنى است، كه همان نبوّت بوده باشد، و نيز با انتقال آن علم، به اذن خداى متعال در وصايت.

 ثانياً قياس و يا قواعدى از اين قبيل -فارغ از درست يا غلط بودن- فقط در موارد عينى و مادّى، آن هم با رعايت شرايطى، شدنى است؛ مقايسه اشيائى مقدور است كه با واحدى يكسان سنجيده مى شوند؛ مانند: مقايسه دو طول، و يا دو وزن با يكديگر. امّا در مورد افعال كه حقيقت وكيفيّت آنها عينيت نداشته ودر باطن آن وپنهان از حسّ مى باشند، مقايسه آنها فقط مقدور كسى است كه "بِيَدِهِ مَلَكُوتِ كُلِّ شَئ وَاِلَيهِ تُرجَعُون"(آخرين آيه سوره مباركه يس)؛حاضر و ناظر برعالم مُلك و ملكوت می باشد. و البتّه هيچ كدام از غارتگران دين و ايمان حتّى توان ادّعاى دروغين اين مقامات را هم ندارند، و گرنه رسوا مى شوند.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

مطالب مشابه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید