شرح باب پانزدهم؛باب پدیده بودن اسماالهی، تکمله شرح حدیث اول
برای تعیّن آن مقام نورانی، خدای متعال، روحی مقدس برای اسکان، و نزول آن در او و یا به عکس، خلق می فرماید: روح فاطمی؛
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
" انّ الله تبارک و تعالی احد واحد تفرّد فی وحدانیته ثم تکلّم بکلمه فصارت نوراً ثم خلق من ذلک النور محمداً صلی الله علیه و آله و خلقنی و ذرّیتی ثم تکلّم بکلمه فصارت روحاً فاَسکنه الله فی ذلک النور و اسکنه فی ابداننا فنحن روح الله و کلماته و بنا احتجب عن خلقه ":
بدرستیکه خدای تبارک و تعالی؛ در یگانکی خود بی همتای یگانه بی مانند بود؛ سپس تکلم به کلمه ای فرمود (معنایی را پدید آورد)؛ و آن نور گردید؛ پس از آن نور محمد صلی الله علیه و آله و مرا و فرزندانم را آفرید. پس تکلم به کلمه ای فرمود و آن روح شد. و خدای آن روح را در آن نور ساکن کرد (اسکان داده و مسکن او را آن نور قرار داد) و آنرا ( آن روح ساکن در آن حقیقت الهیه را ) در بدن های ما سکونت داد (ساکن فرمود) پس (این گونه است که) ما روح الله، و کلمات او بوده و او بواسطه ما از خلق خود در پرده شده است؛(بحارالانوار ۲۶ / ۲۹۱)
امام صادق علیه السلام فرمودند:" الروح روح القدس و هو فی فاطمه علیها السلام "منطور از روح همان روح القدس است و آن در فاطمه علیهاسلام است؛(تاویل الآیات الظاهره / ۷۹۲)
"...والروح هی فاطمه علیهاالسلام "
وآن روح همان فاطمه علیها سلام است؛(تفسیر فرات الکوفی / ۵۸۲)
رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند:" فاطمه بضعه منّی و هی قلبی و هی روحی التی بین جنبیّ ": فاطمه پاره از من است؛ و او همان قلب و روح من است که در بین دو پهلویم (در تنم) قرار دارد؛ (نور الابصار / ۵۲)
پس اینگونه است که می شود: فاطمه و ابوها، فاطمه و بعلها، و این واقعه در اولاد طیّبین و طاهرین آنان جریان یافته، و همگی آنان، و همگی می شوند دایر مدار خلقت و شریعت خدای متعال: "هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها" صلوات الله علیها و علیهم اجمعین .
و اما آن روح مقدس و مطهر که مسکن نور الهی است:
همان حوض رسول الله است و روح و قلب مطهر او،
و همان لیله الهیّه مبارکه قدر است که برای قرائت خدای متعال از آن کلمه تامّه الهیّه نوریّه، یعنی کلام الله و کتاب او، یعنی قرآن مجید محل نزول و منزل است،
لذا: او ملک موکّل قرآن کریم است؛ لذا: ظهور و بروز آثار و فضایل آن به سبب ایشان است،
او برای آفریدگان عامل تقدیر وتدبیر امور است.
و چنین است که روح مطهر فاطمی صلوات الله علیها "امّ ابیها" ست. اصل و ریشه موجودیت پدر خود است. چرا که در مقام ملکوتی، آن روح مطهر، ظرف تعیّن و تحقّق آن نور بلاتعیّن محمّدی و علوی صلوات الله علیهما و آلهما و سبب عاملیت و فاعلیت آنان است؛ چرا که: عاملیت و فاعلیت نور به روح اوست که به آن تملیک شده است؛ که تحقّق و تعیّن مظروف و کاربرد آن به ظرف آن است. و این است معنایی از معانی حدیث قدسی شریفی که در آن خدای متعال می فرماید: "لو لا فاطمه لما خلقتکما."
یعنی:
اگر چنین ظرفی نبود، نه برای تعیّن آن مظروف مجالی بود و نه برای عملکرد آن، سبب و وسیله ای، چرا که عملکرد هر زنده ای به روح اوست. پس به این ترتیب این حدیث دلیل بر افضلیت وجود مبارک فاطمی صلوات الله علیها بر دو نفس نفیس محمّدی و علوی صلوات الله علیهما نیست.
گفته شد که آن نور مقدّس و آن روح مطهر که ظرف و مظروف همند، همان حقیقت گسترده در خلقت خدای متعال و محیط بر همه آنات و ذرّات آن و حاضر در آنها می باشند. لذا آنچه در عوالم تکوین و تشریع واقع می شود در این حقیقت و در مشهد اوست که واقع می شود. و مومنین و متقین با توجه به حضور این حقیقت است که از آن حیا می کنند ؛ و با رعایت ادب حضور این حضرت شریف،کمال یافته، و با سعی در دوام توجه به آن کمال می یابند.
از لوازم و وسائل یاری برای راه یافتن به ساحت مقدسه آن لیله مبارکه قدر الهی که همه مقامات و کمالات الهیه در آن حاضرند، مداومت و مواظبت به سوره شریفه ی «انا انزلناه» خصوصا در لیالی ماه مبارک رمضان و بالاخص در شب بیست و سوم آن است؛ «فخذ ما آتیتک و کن من الشاکرین؛ (الاعراف:۱۴۴)».
جزئیات مهمی راجع به این حدیث شریف نورانی و طوفانی در ضمن شرح شفاهی آن به عرض خواهد رسید.
اللّهمّ و کما غبنا عن ذلک و لم نشهده و آمنّا به و لم نره صدقاً و عدلاً ان تصلّی علی محمّد و آل محمّد و ان تبارک علی محمّد وآل محمّد و ترحّم علی محمّد و آل محمّد کاَفضل ما صلّیت و بارکت و ترحّمت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید فعّال لما ترید و انت علی کل شیء قدیر؛ (فقراتی از دعای شریف سمات).