جان و جوهر خلاصه خلاصه و حرف آخر، در شرح حدیث اول باب حدوث اسما
بعد از این همه گفتن؛ که اسم غیر مسمی، و صفت غیر موصوف است، هنوز عده ای گمان می کنند که اسما و صفات الهی گزارش از خصوصیات خدای متعال است؛ مثلا: «الله» خود خدای متعال است، نه اسم او؛ در حالی که او ظاهر سه گانه از ارکان چهار گانه خلق اول بلا تعین عظیم بلاحد الهی می باشد، که عملکرد او به ولایت الله است؛ یعنی: به حضور خدای متعال در او که بیش از حضور خود او در خود اوست، و نیز گردانیده شدن به حق تعالی به دلیل تسلیم محض بودن آگاهانه و اختیاری او به خدای متعال.
و یا اگر فرموده اند که اسم او «رحمن» است، به این معنی است که طبق داده های گفته شده، «رحمن» با همه حقیقت و معنایش، اسم خدای متعال است که فعل یکی از ارکان سه گانه مقام نورانی اسم جلاله «الله» است، و نشانه از رحمت واسعه بودن خود آن اسم دارد، و بودن و فعال بودن او به ولایت مقام نورانی اسم جلاله «الله» است.
حقیقت بلا تعین ارکان چهارگانه، که ظاهر سه گانه از آن «الله» و یا «هو الله تبارک و تعالی» است، اسم و نشان از خدای بی اسم و نشان است، نه خود خدای متعال، که خود او نه اسم دارد و نه صفت، الا اینکه فقط می توان گفت که او هست، ولی نمی توان گفت که او چیست.
حقیقت وجود و هستی که در بدنه خلقت الهی سریان دارد، همان حقیقت بلا تعین است که عین نور حیات و علم و قدرت و سایر زیر مجموعه آنها می باشد؛ حقیقتی که خود اولاً فعل خدای متعال و نشانه از او و عین توجه و تذکر و معرفت نسبت به او می باشد. و چنین است که سریان این حقیقت در بدنه خلقت الهی، آن را به معرفت الله سرشته و آغشته می کند. و یک معنای مفطور بودن خلقت به معرفت الله این گونه است. و موید و مشدد این معنا در خلقت، معرفی کردن سه گانه خدای متعال است خود را در عوالم سه گانه قبل از ولادت: در عالم ارواح، در پشت حضرت آدم علیه السلام، و در رحم مادر. (بنگرید به کتاب توضیحاتی پیرامون مبدأ و معاد نوشته آیه الله میرزا حسنعلی مروارید، ترجمه حمید رضا آژیر :۱۳۹)
حقیقت عظیم بلاتعین الهی خلق اول، به جعل الهی، اسم اکبر اکبر اکبر، و اسم اعظم اعظم اعظم اجل اکرم اوست، و حقایق منسوب به خدای متعال از قبیل نور الله، ذکر الله، علم الله، قدرت الله، مشیه الله، حجاب الله، و... در حقیقت جلوه ها و لایه هایی از این حقیقتند(بنگرید: بخش ۲شرح حدیث) و بالاخره... حبیب الله که وجود مبارک و مقام نورانی ولی علی الاطلاق او؛ حضرت خاتم الانبیا؛ حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله است، می باشد، که خود فرمود: «اول ما خلق الله نوری» (عوالی اللئالی۴: ۹۹).
و با توجه به دلالت صریح الهی در آیه و واقعه مباهله، و تصریح متعدد و مکرر در احادیث نبوی با عبارات و مفاهیم و مضامینی مانند «علی نفسی»؛ (علی خود من هستم ؛ملحقات احفاق الحق۳۳۹:۴ ؛ ۴۴۸:۱۵)،
و نیز جواب جامع و معرفت آموز حضرتش به جابر بن عبدالله انصاری، در جواب از سؤال «اول ما خلق الله» که فرمودند: «نور نبیک _یا جابر_ ثم خلق منه کل خیر»، ( نور پیامبرت - ای جابر- سپس هر خیری را از آن خلق فرمود؛بحارالانوار۱۵: ۲۴)
و نیز با توجه به مقام خلافت و وزارت امیر علیه السلام نسبت به آن حضرت، وخصوصا حدیث فوق متواتر غدیر که «من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ یعنی: بر هر کس و بر هر چیز که من ولایت (مالکیت و ملکیت دارم)، این علی است که ولایت دارد،
پس می توان گفت:
حقیقت الهیه خلق اول همان مقام بلاتعین حبیب علی الاطلاق اوست که ظاهر از آن حقیقت بلا تعین ،اسم جلاله « الله» است، که جان و جوهر آن مقام بلاتعین امیر المومنین علی مرتضی است .
نکته نادره در باب نشانی از نسبت حقیقت نورانی اسم جلاله الله و مقام نورانی بلاتعین نبوی و علوی:
عدد اسم جلاله «الله»،به حساب ابجد کبیر ۶۶ است، که نصف عدد نام مبارک رسول اکرم «محمد»صلی الله علیه و آله با محاسبه حرف مکرر و مشدد آن است: ۱۳۲؛یعنی: باطن مبارک شریف معظم له و مقام نورانی بلاتعین ایشان،همان مقام نورانی اسم جلاله الله است.
و نیز عدد اسم جلاله با محاسبه دیگر و طرز دیگری، ۵۵ است که خبر از عدد گوهر و باطن آن حقیقت دارد، که نصف ۱۱۰ است که عدد نام مبارک امیر المومنین« علی» می باشد؛ یعنی: باطن وجود مبارک حضرتش همان حقیقت بلاتعین الهیه است . و اما نسبت این دو شخص شخیص و نفس نفیس همان است که وجود مبارک نبی اکرم فرمودند:
فانا الاعلی و هو العلی؛(من علی ترم ، واو علی است؛ ملحقات احقاق الحق ۴۶:۵).
و این دو مقام نورانی، همان دو اسم الهی هستند که خود از آنان چنین یاد می فرماید:
«وهو العلی العظیم»:(او کسی است که اسم او علی عظیم است؛ بقره : ۲۵۵)
«سبح اسم ربک الاعلی»:(اسم اعلای پروردگارت را تسبیح کن؛اعلی:۱؛یعنی: مقام نورانی آن اسم منزه از هر عیب و نقصی است؛ همان اوصاف الهی خلق اول).
و همچنین است هر موردی که در کلام الهی وقران مجید از اسم «علی» و«اعلی» الهی یاد شده است.
و به این ترتیب می توان این حقایق را که در معارف الهیه فرموده اند, فهم کرد: حقیقت الهیه ساری در هر خیری, نفس نفیس حضرت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم ؛ حضرت علی مرتضی علیه السلام است : حقیقت هر خیری؛ مانند: نبوت؛ یقین؛ تقوا؛ ایمان؛ اسلام؛ قرآن؛ اسما و صفات الهیه؛ دین؛ کعبه؛ و همه اعمال صالحه و حسنه، وجود مبارک و مقام نورانی امیر علیه السلام می باشد؛ و این در حالی است که: به دلالت صریح الهی در آیه شریفه «انما»؛ ولایت خدای متعال و رسولش و امیرش و امامان از اهل بیت عصمت آنان علیهم السلام، یک ولایت است؛ یک ولایت است که در خلقت تحقق یافته و هر وقت دیگر و برای همیشه، همین خواهد بود: "انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون" (مائده: ۵۵).
و از مردمان، اهل معرفت کسی است که دیده دلش به این حقیقت گشوده شده، و اهل معنا کسی است که قبول آن ولایت کرده و واجد آن شده باشد؛ یعنی: مولای آن مولا شده باشد -طوبی له و حسن مآب.
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«علی نور اولیا الله» ( علی نور اولیا خداست ؛ ملحقات احقاق الحق ۷:۴ رقم ۱۱۲ ).
و «علی نور جمیع من اطاع الله» ( علی نور همه کسانی است که خدا را اطاعت کنند؛ ملحقات احقاق الحق ۶:۴ رقم۱۰۸ ).
و نیز فرمودند:
«علی امام من اطاع الله» ( علی پیشوای هر کسی است که اطاعت خدا کند؛ ملحقات احقاق الحق رقم ۱۱۳ ).
راه تمنا و طلب رهیافت به معنای اول (معرفت)، سعی در دوام توجه به حضور احاطی آن حقیقت الهیه، و دیده شدن ما از طرف او میباشد و؛ چرا که هر بود و قابل بودنی در محضر و مشهد اوست .
و راه تمنا و طلب یافتن و واجدیت معنای دوم (ولایت) انجام همه اعمال صالحه و حسنه عادی و عبادی برای او و نیابتاً از طرف اوست.
علت علم و اقتدار وجود مبارک ایشان و اهل بیت مطهر ایشان بر همه مخلوقات الهی -باذن الله- به دلیل چنین نسبتی است که بین آنان و آنها وجود دارد: وجود ماسوای آنان علیهم السلام -باذن الله- از آنان و به آنان است؛ لذا: آنان خلافتا و نیابتا از طرف خدای متعال و رسولش مالک الملکند؛ مالک الرقابند. و حق اعظم الهی که از آن در ادعیه یاد شده و خدای متعال به آن قسم داده شده، همین مقام نورانی وجود مبارک دارای اولویت و مالکیت است؛ که ولی علی اوست.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«علی الملک فی الاخره» ( علی سلطان آخرت است ؛ملحقات احقاق الحق۸:۴ ؛ رقم۱۶۳) .
و « علی اوفی الناس بعهد الله» (علی ، وفادارترین مردم به عهد الهی است ؛ ملحقات احقاق الحق ۶:۴ رقم ۸۲)
و هم چنین فرمودند:
«علی اقوم الناس بعهد الله» ( علی استوارترین مردم در عهد آله است ؛ ملحقات احقاق الحق ۶:۴رقم ۸۲ ).
و البته آنچه گفته شد، کمی از عظمت و جلالت مقام نورانی اسم جلاله ظاهر شده «الله» و ۳۶۰ اسم از اسمای حسنای الهی میباشد که فعل ارکان دوازده گانه او هستند، یعنی: این مقدار فقط خبری از ۳۶۰ جلوه از آن حقیقت خلق اول بیکران است، و باقی آشکار نشده از آن؛ یعنی: بقیه الله، همان اسم مکنون مخزون است؛ آنچه آشکار شده دو حرف از بیست و هفت حرف است. (مختصر البصائر: ۳۲۰؛ از امام صادق علیه السلام)
اللهم أین بقیه الله؟!...أین بقیه الله؟!...أین بقیه الله؟! ...
اللهم وارحم استکانتا بعده؛ خدایا بر بی چارگی و بی برگی ما بی او، رحم فرما.
نقطه اول؛ نقطه آخر
حرف اول؛ همه حرف آخر
در ابتدای این حدیث پر هیاهو، خبر از خلق نشان بیکران بی همتای یکتای بی نشان او داده می شود؛ عزیزترین عزیز او؛ حبیب ترین حبیب او، او و باز هم او؛ اسم او؛ رسم او؛ دین او؛ حرف او؛ کار او.
.
آن حرف را، خود او برای او هجی می کند:
"ا ل ر ق ن ح م ط س ک ه ی ع ص".
وخود برای او آن را قرائت می فرماید: قرآن مجید.
و خود او را در خود او تکرار می فرماید: "علی نفسی". (علی خود من هستم ؛ ملحقات احقاق الحق۴: ۳۳۹؛ ۱۵: ۴۴۸ از رسول الله صلّی الله علیه و آله) .
و نیز هم ایشان فرمودند:
«علی حبیب رسول الله» (علی دوست جانی رسول خدا ست ؛ملحقات احقاق الحق ۵:۴ رقم ۵۳ ).
حبیبه او را قلب و روح او قرار می دهد؛ محل خلوت گفتگوی خود با او.
حبیان او را در آینه خود او بیشتر می کند: اهل بیت او.
روح مطهر و مقدس حبیبه او؛ یعنی: جان او را منزل و مسکن عزیزان او(کلام خدا و خاندان او ) و آن را محل الحاق به او قرار می دهد.
الحاق و اتصال به او میوه دل دلداران الهی است؛ «...حتی یردا علی الحوض» (حدیث ثقلین)؛ حوضی که ساقی آن جان جانان اوست، که دوستان خود را از آن سیراب و دشمنانش را از آن دور خواهد داشت؛
«علی صاحب حوض رسول الله صلی الله علیه وآله» (ملحقات احقاق الحق ۵:۴؛ رقم۴۹ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)
حوضی که جامع همه معارف الهیه است؛ لذا اگر امیر علیه السلام کسی را به جامی از آن سیراب نفرموده باشند، تشنگی او مدام خواهد بود؛ یعنی از معرفت و معنای همه خیر محروم خواهد بود؛
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند :
«علی امین رسول الله علی حوضه» ( علی ، امین رسول الله بر حوض ایشان است ؛ملحقات احقاق الحق ۱۰:۴ رقم ۲۴۱ )
چرا که خود فرمود: «اول ما خلق الله نور نبیک -یا جابر- ثم خلق منه کل خیر»؛ (بحارالانوار۱۵: ۲۴ )
وما تمنا کرده، عرض می کنیم:
«اللهم انی آمنت بمحمد و لم اره فلا تحرمنی یوم القیمه رویته وارزقنی صحبته و توفنی علی ملته و اسقنی من حوضه مشربا رویا سائغا هنیئا لا اظما بعده ابدا انک علی کل شیء قدیر»: خدایا من به محمد و آلش صلوات الله علیهم ایمان آورده ام، در حالی که او را ندیده ام؛ پس: در روز قیامت از دیدارش محرومم مفرما و مصاحبت و هم نشینی او را روزیم فرما، و بر کیش او بمیرانم. و مرا از حوض او چنان سیراب و جانبخش و گوارا بنوشانم که پس از آن هرگز تشنه نشوم که به راستی تو بر هر چیز توانایی؛ (ثواب الاعمال :۱۵۱ از امام رضا علیه السلام).
و پایان کلام؛ جان کلام:
حقیقت و مصداق اسما الله و صفات و آیات خدای متعال -چه در تشریع و چه در تکوین؛ چه ۳۶۰ ویا ۱۰۰۱ اسم آشکار ویا بقیه مخزون مکنون بینهایت در بینهایت از آن اسم بیکران خلق اول- مقام نورانی بلاتعین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام هستند، و مراد و مسمی و معنای آن ها خدای متعال می باشند؛ و چنین است معنای احادیث شریفی که فرمودند: « نحن ولله الاسماء الحسنی»؛ «الامام ... آیة الله»؛ «هم صفات الله»؛ و نیز فرمایش امیرالمومنین علیه السلام که فرمود: «انا اسماء الله الحسنی» (طالبان مدارک این احادیث بنگرند به : شرح حدیث اول از باب حدوث اسما "۳").