شرح باب شانزدهم؛ معانی اسما الله و اشتقاق آنها
برای یاری به دورهمخوانان ارجمند در فهم احادیث شریف و نورانی این باب سه نوشتار تقدیم این عزیزان می شود: اولی قواعدی خوشه چین شده از گلزار رفتار شناسی اهل بیت علیهم السلام در تفسیر و تأویل قرآن مجید؛ و دیگری نکاتی بنیادی در باره ادبیات قرآن مجید؛ ودیگری طرح تفصیلی معنا شناسی اسم جلاله «الله» به دلیل اهمیت و جلالت این اسم عظیم در میان اسما الهی و تطبیق قواعد و تفسیر و تأویل یاد شده در آن و نیز نشانه از نمی از یم بی پایان اقیانوس شگفت انگیز کلام الهی به نام «ایجاز در اعجاز»، واز نشانه های این اهمیت اختصاص دو روایت به معنی این اسم در همین باب است:
اول
از سیره اهل بیت علیهم السلام در تاویل و تفسیر و شرح آیات و کلمات قرآن مجید، قواعد کلی زیر را می توان، خوشه چین کرد:
۱. معنی و تفسیر کردن کلمه و آیه به نحوی که از آن معنی تشبیه، تعطیل و جبر، استنباط و استشمام نشود؛ مانند: نسبت داشتنِ دست، چشم، صورت، و اضلال (گمراه کردن) به خدای متعال.
۲. فعل و نیز انفعالات نفسی منسوب به خدای متعال نبوده، بلکه منسوب به وجود مبارک ولی اوست:
از امام صادق علیه السلام در مورد گفته خدای عز و جل «فلما آسفونا انتقمنا منهم» نقل شده که فرمودند:
"إن الله عز و جل لا يأسف كأسفنا و لكنه خلق أولياء لنفسه يأسفون و يرضون و هم مخلوقون مربوبون فجعل رضاهم رضا نفسه و سخطهم سخط نفسه لأنه جعلهم الدعاة إليه و الأدلاء عليه فلذلك صاروا كذلك و ليس أن ذلك يصل إلى الله كما يصل إلى خلقه لكن هذا معنى ما قال من ذلك و قد قال من أهان لي وليا فقد بارزني بالمحاربة و دعاني إليها و قال- من يطع الرسول فقد أطاع الله و قال إن الذين يبايعونك إنما يبايعون الله يد الله فوق أيديهم فكل هذا و شبهه على ما ذكرت لك و هكذا الرضا و الغضب و غيرهما..."
خدای عز وجل بسان ما افسوس نمی خورد، لیکن او دوستان سرسپرده ای برای خود آفرید که آنها افسوس خورند و خشنود گردند؛ و ایشان آفریده و تحت تدبیر خداوندند؛ و خداوند خشنودی آنها را خشنودی خود، و خشم آنان را خشم خود قرار داده است، زیرا ایشان را مبلغ و دلالت کننده به سوی خود، قرار داده است؛ و از این روست که دارای آن مقام هستند. معنای آیه آن نیست که افسوس دامن خدای را می گیرد، چنان که دامن گیر مخلوق شود، بلکه معنای آن چنان است که در باره آن گفته است، «هرکه به یکی از دوستان سر سپرده من اهانت کند، به پیکار من آمده و مرا به مبارزه خوانده است» و فرمود: «هر که فرمان پیغمبر برد، فرمان خدای برده است» و نیز فرمود: «همانا کسانی که با تو بیعت کنند با خدا بیعت کرده اند». تمام این عبارت هاو آنچه مانند اینهاست، معنایش همان است که برایت گفتم و هم چنین است خشنودی و خشم و غیر آن از صفاتی که مانند آنهاست؛ (کافی ۱: ۳۵۲).
امام باقر علیه السلام در باره گفته خدای عزوجل که فرموده: «و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون» فرمود: إن الله تعالى أعظم و أعز و أجل و أمنع من أن يظلم، و لكنه خلطنا بنفسه فجعل ظلمنا ظلمه، و ولايتنا ولايته؛ حيث يقول: «إنما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا»؛ يعني: الأئمة منا.
زرارة گويد: از امام باقر (عليه السّلام) راجع به گفته خداى عز و جل «به ما ستم نكردند بلكه به خودشان ستم كردند» پرسيدم، فرمود: همانا خداى تعالى بزرگتر و برتر و گرامی تر و والاتر از آن است كه ستم شود بلکه ما را به خود پيوسته و ستم به ما را ستم به خود، و ولايت ما را ولايت خود قرار داده، آنجا كه مي فرمايد: «همانا ولى شما فقط خداست و پيغمبر او و كسانى كه ايمان دارند» كه مراد از آنها امامان از خاندان مايیم؛ (كافي ۱: ۳۵۵).
۳. چه نسبت انفعال و چه نسبت فعال بودن خدای متعال، متوجه مقام نورانی اسم جلاله الله است که مقام نورانی بلاتعین ولی اوست؛ آن مقام عین خلق و فعل و امر حق تعالی و ولایت اوست.
«فسبحان الذي بيده ملكوت كل شيء و إليه ترجعون»: پس منزه است آن که سلطنت بر هر چیزی در دست اوست؛ (يس : ۸۳).
امیر المومنین علیه السلام فرمودند: «...أنا الذي علوت فقهرت أنا الذي أحيي و أميت أنا الأول و الآخر و الظاهر و الباطن...»؛ (اختصاص: ۱۶۳).
«أنا الأول و أنا الآخر، و أنا الظاهر و أنا الباطن، و أنا بكل شيء عليم، و أنا الشاهد، و أنا الحاضر، و أنا الغائب، ... أنا الذي أحصيت كل شيء عددا، و أنا فعال لما أريد، و أحكم ما أشاء بحول الله تعالى و قوته، و لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم، و أنا مع هذا كله عبد من عباد الله عز و جل»؛ (مناقب علوی کتاب، العتیق: ۱۱۵).
۴.تاویل هر خیر و حقیقت آن، وجود مبارک اهل بیت علیهم السلام بوده و عکس آن به عکس. امام صادق علیه السلام فرمودند:
"نحن اصل کل خیر ...و عدونا اصل کل شر".
ما ریشه هر خوبی هستیم ...و دشمنان ما ریشه هر بدی هستند؛ ( کافی۱۵: ۵۵۳).
أمير المؤمنين علي علیه السلام فرمودند: "...لنا كرائم القرآن".
گرامی داشت های قرآن از آن ماست؛ (تفسیر فرات: ۴۶ ).
داود بن کثیر گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم:
"أنتم الصلاة في كتاب الله عز و جل و أنتم الزكاة و أنتم الصيام و أنتم الحج؟ فقال: يا داود نحن الصلاة في كتاب الله عز و جل و نحن الزكاة و نحن الصيام و نحن الحج و نحن الشهر الحرام و نحن البلد الحرام و نحن كعبة الله و نحن قبلة الله و نحن وجه الله قال الله تعالى «فأينما تولوا فثم وجه الله» و نحن الآيات و نحن البينات و عدونا في كتاب الله عز و جل الفحشاء و المنكر و البغي و الخمر و الميسر و الأنصاب و الأزلام و الأصنام و الأوثان و الجبت و الطاغوت و الميتة و الدم و لحم الخنزير..."
آیا (حقیقت و تآویل و مقصود و منظور از) نماز و زکات و حج در کتاب خدای عزوجل شمایید؟
پس فرمود: ای داوود نماز و زکات و روزه و حج و ماه حرام و بلد حرام (مکه) و کعبه خدا و قبله خدا و وجه خدا در کتاب خدای عزوجل ماییم؛ خدای تعالی می فرماید: "پس به هر سو که بگردید و بچرخید؛ پس وجه خدا آنجاست". و ماییم نشانه ها و ماییم روشنگرهای (الهی که در قرآن از آن یاد شده). و دشمنان ما در کتاب خدای عز وجل، (واقعیت ظاهر و حقیقت باطن) هر چه زشتی و ناپسندی و ستم و شراب و قمار وسختی ها و شرط بندی و انوع بت ها و مردار و خون و گوشت خوک...؛ ( یعنی: هر فعل حرام و ناروا، و هر چیز نجس و ناپاک) می باشند. (تاویل الآیات: ۲۲)
۵.تفسیر و تأویل اسما و صفات و آیات قرآنی بر اساس معنی دقیق لغوی آن و سپس کاربردی کردن آن با توجه به ساختار معارف الهیه و جایگاه آن در آن ساختار و ساختمان؛ در واقع و در حقیقت معارفی کردن معنای کلمه بدون کاستن از معنای لغوی آن.
امام صادق علیه السلام در جواب از سوال معنی «الله اکبر» فرمودند: «اللّه أَكْبر من أَن يوصف».
خدای بزرگتر از آن است که به وصف در آید؛ (کافی ۸۹:۱)
از هم ایشان نقل شده که در جواب از سوال معنی «سبحان الله» فرمودند: «تنزیهه».
( سبحان الله) پاک ومنزه دانستن اوست؛ (کافی ۱ : ۲۹۰).
شواهد این معانی در همین باب معانی اسماالله در کافی و بسیار بیشتر از آن ذیل آیات شریفه در تفاسیر روایی در دسترس است.
۶.با توجه به عظمت و جلالت منحصر به فرد وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه وآله عتاب های الهی از بابت "ایاک اعنی واسمعی یا جاره" ( به در می گویم تا دیوار بشنود) می باشد.
از امام رضا علیه السلام از گفته خدای عز و جل «عفا الله عنك لم أذنت لهم» (خدا بر تو ببخشد، چرا به آنان اجازه دادی) سوال شد، فرمودند: "هذا مما نزل بإياك أعني و اسمعي يا جارة خاطب الله عز و جل بذلك نبيه و أراد به أمته"
.
این از جمله آیه هایی است که مورد خطاب آنها به ظاهر متوجه شخص خاصی است اما کس دیگری را اراده کرده است، خدای عزوجل با آن عبارت پیامبرش را مورد خطاب قرار داده، اما منظور وی امت ایشان است؛ (عیون اخبار الرضا علیه السلام: ۱۹۵).
۷.توجه به عدم تناقض و ناهمخوانی و ناهماهنگی در قرآن مجید:
"و لو كان من عندِ غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا"
اگر قرآن از نزد غیر خدا بود، ناسازگاری های فراوانی در آن می یافتند؛ (نساء: ۸۲) .
"ان الكتاب يصدق بعضه بعضا و انه لا اختلاف فيه"
بخشی از کتاب (قرآن)، در راستای بخش دیگر است، و ناسازگاری در آن نیست؛ (نهج البلاغه، ط۱۸).
"ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض و لا يختلف في الله و لا يخالف بصاحبه عن الله"
بخشی از آن(قرآن) در باره بخشی دیگر سخن می گوید و برخی از آن به برخی دیگر گواهی می دهد. در باره خدا ناسازگاری در آن نیست، و کسی را که همراه او باشد با خدا ناسازگارش نمی کند؛ (نهج البلاغه ط۱۳۳).
برای تکمیل مطالب و مستندات این بخش، به شرح شفاهی همین قسمت مراجعه فرمایید.
۸. جهل به موارد فوق و یا غفلت از آنها، سبب پیدایش هفتاد و دو فرقه باطل در اسلام شده اند که استناد همه آنها به قرآن است. و از همین جا حال و هوا و وضع تفاسیر و ترجمه های قرآن را قیاس فرمایید.