ایجاز اعجاز در اسم جلاله «الله»، و در «سکینه»
 
 
عمده ترین باز خورد معرفت حق تعالی و ولایت او در موطن نفس، «سکینه» است.  
 
همان گونه که معرفت خدای متعال به او و از اوست، «سکینه»ی ناشی از آن یافتن نیز از خدای متعال است.
 
نزول «سکینه» بر انبیا علیهم السلام و مومنین، مانند نزول وحی بر انبیا علیهم السلام است:
«فانزل الله سکینته علی رسوله و علی المومنین»(الفتح: ۲۶)  
 
«هو الّذی أنزل السّکینه فی قلوب المومنین لیزدادوا ایمانا »(الفتح:۴)
 
«سکینه»؛ لایه ای سکون و سکوت است، و لایه ای اطمینان و امنیّت، و لایه ای رضایت و محبّت، و لایه ای سیری و سیرابی، و لایه ای هشیاری و آگاهی، و لایه ای لطافت و حلاوت.
 
از باز خورد های یافتن حضور خدای متعال؛ و «معرفت» او، «آگاهی» و «هشیاریِ» ناشی از نورانیّت او در موطن نفس؛  
و «سکون» و «سکوت»؛ به دلیل: عظمت او؛ به دلیل غیر قابل گزارش بودن او؛ به دلیل یافتن حضور احاطی او؛ و لاجرم به دلیل تحیّر در او؛  
ونیز «امنیّت» و «اطمینان» و «بهجت» قلب حاصل از یافتن آن حبیب فطری دور افتاده از او و «محبّت» او و«رضایت» از اومی باشد.

گواه بر همه این ها:
۱. معانی ریشه های لغوی اسم جلاله «الله» است. به جرات می توان گفت که این کلمه شگفت انگیزترین لفظی است که در تمام ادبیات ها  اعم از بشری و الهی وجود دارد : ال+ لاه؛ ( بصائر ذوی التمییز فیروز آبادی؛ ۱۲:۲) :
 
و چنین است تحوّل احوال دل، و دوخته شدن لبهای ذهن و سر، به یافتن او:
 
گفته شده:
مادّه آن ل ی ه از لاه یلیه است به معنی (او از مشابهت و مانندگی آفریدگان) ارتفاع دارد؛
 
مادّه آن ل و ه است، از لاه یلوه به معنی (او از دیده ی عقل و سر) محجوب است؛
ویا (عقل و فهم در معرفت او) مضطرب هستند؛
و یا (دل به او) روشن و نورانی می شود؛  
و یا او، خلق را آفریده.
 
گفته شده مادّه آن أل ه است از أله (بکسر ل) یأله به معنی  (بنده)  بردرگاه او به درد آمده و ناله می کند؛  
ویا (دل در بر او) سکونت می یابد؛  
ویا (عقل در ادراک او) متحیّر است؛  
ویا (بنده به او) ولع دارد؛  
 
ویا أله (بفتح ل) یأله بمعنی اوست که عبادت شده (ومستحقّ عبادت شدن است).  
 
ویا وله (بفتح ل) یؤله بمعنی (دل به او) شادمان می شود.

۲. صدر تسبیح حضرت صدّیقه طاهره علیها السّلام در توصیف خدای متعال:
«سبحان ذی العز الشامخ المنیف
از صفات آفریدگان دور است آن خدایی که دارای شکوه افراشته و بلند است؛
 
سبحان ذی الجلال الباذخ العظیم  
از صفات آفریدگان دور است آن خدایی که صاحب شوکت والا و بزرگ است
 
سبحان ذی الملک الفاخر القدیم  
از صفات آفریدگان دور است آن خدایی که دارای پادشاهی با افتخار و دیرینه است
 
سبحان من لبس البهجه و الجمال
از صفات آفریدگان دور است آن خدایی که  پوششی از خرّمی و زیبایی در بر دارد
 
سبحان من تردّی بالنّور و الوقار...»
از صفات آفریدگان دور است آن که در بالاپوشی از نور و وقار است...
 
۳. روایات وارده از ناحیه مقدّسه معصومین علیهم السّلام درآثار معرفت الله و معنی اسم جلاله ی الله:
 
امام صادق عليْه السّلام فرمودند: "من عرف اللَّهَ كلّ لسانه".
کسی که خدای را شناخت زبانش سنگین می شود.(مشکاه الانوار ۱: ۱۷۶)
 
موسی بن جعفر علیهماالسّلام فرمودند: "يا هشام قلّة المنطق حكم عظيم فعليكم بالصّمت‏."
یا هشام! بر شما باد به خموشی که کم گویی، حکمت بزرگی است. (تحف العقول: ۳۹۴ و بحار۱: ۱۴۸)
 
رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: "الصّمت حكم و قليل فاعله‏."
خاموشى از حكمت است و لكن كم كسی آن را به كار بندد. (نهج الفصاحه: ۵۵۱)
 
امیرالمومنین علیه السّلام فرمودند: "الصّمت حكم و السّكوت سلامة و الكتمان طرف من السعادة."
خاموشى حكمت است و سكوت [مايه] سلامت و راز دارى، پاره اى از خوشبختى. (تحف العقول: ۲۲۳ و بحار۷۵: ۶۳ )

ولی عرض بنده این است که: می شود لب های دل و ذهن و سر را پیش از یافتن او، به انتظار یافتن او دوخت؛  و به قول امروزی ها، مهندسی معکوس کرد. چطور؟:
 
یافتن حق تعالی اختیاری ما نیست، و در هیچ کس توانایی پدید آوردن این واقعه نیست؛ امّا: اتیان به احکامی که در آن ها امید به تفضّل و ترحّم الهی بر بنده در این امر می رود، در اختیار او هست؛ احکامی که در اولویّت تربیت و تعلیم و هدایت دین الهی است. و آنچه عرض می شود از همان هاست:
 
توجّه به حضور حقیقتی بلاتعیّن بی حد و محیط و ناظر بر من، او را متحیّر، و زبان را سنگین، و ذهن را بی تصویر و کلمه و ساکت، و دل را آرام و مهربان و مسرور، و لاجرم نطق را کور می کند.
 
أمير المؤمنين علیه السّلام فرمودند: "الله معناه المعبود الذي يأله فيه الخلق و يؤله إليه و الله هو المستور عن درك الأبصار المحجوب عن الأوهام و الخطرات."
 
اللّه به معناى معبودى است كه آفريدگان در باره او حيرانند و [نيز] كسى كه به او پناه برده مى شود. اللّه، هم اوست كه از ديده ها پوشيده است و از وهم و خيال در پرده.(توحید صدوق: ۸۹)
 
امام باقر علیه السلام فرمودند: "الله معناه المعبود الذي أله الخلق عن درك ماهيّته و الإحاطة بكيفيّته‏،"  
الله معبودی است که خلق از درک چیستی او و دریافتن چگونگی او ناتوانند.(توحید صدوق: ۸۹)  
 
و نیز هم ایشان فرمودند: "الأحد الفرد المتفرد" او یکتای یگانه بی همتاست.(توحید صدوق: ۹۰)

می توان این سکوت و سکینه را سه قبضه کرد!:  
 
هوش، به حضور او داشته باشی؛  
"الم یعلم بانّ الله یری"
آیا او نمی داند که خدا او را می بیند؟(علق: ۱۴)
 
"و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون"
ای پیامبر بگو، هر چه می خواهید بکنید، که خدا و پیامبر و مومنان (ائمه علیهم السلام) زودتر از آنچه گمان کنید، عمل شما را می بینند؛ (توبه:۱۰۵).
 
و به نگاه شد‌ن خودت توسّط او دیده بدوزی:  
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: "...اعبد الله کانّک تراه فان کنت لا تراه فانّه یراک"
(ای ابوذر) خدای را چنان عبادت کن که گویا او را می‌بینی؛ پس اگر تو او را نمی بینی( بدان که) او تو را می‌بیند؛(امالی طوسی: ۵۲۶).
 
و گوش به او داشته باشی:  
"از امیرالمومنین علیه السّلام سوال شد: ... ما حقّ العلم ( روش علم آموزی چیست؟) فرمودند:... الاستماع له.( گوش به او داشتن)..."؛(امالی طوسی: ۶۰۳).
 
سکوت و صمت، و توجّه به دیده شدن حُکمی است که رهرو راه دین و معارف آن، در طیّ راه باید رعایت کند، و سکینه حکمتی است که در این راه بی انتها روزی او می شود، پس آنگاه به میزان بی- خود شدن خدادار می گردد؛ الحمد لله ربّ العالمین، و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید