شرح باب هجدهم؛ باب مقصود و منظور اول و اصلی (تأویل) از «صمد»

همانطور که اخیراً عرض شد، یکی از موارد رعایت شده توسط اهل بیت علیهم السلام در تفسیر و تأویل الفاظ و آیات کلام الله، رعایت معنی اصلی و درست لغت، و نیز قواعد و احکام موجود در ادبیات است؛ چرا که: طبق صریح آیه شریفه (روم: ۲۲)، اختلاف در زبان ها، و لاجرم خود آنها نیز از آیات الهی؛ یعنی: فعل خدای متعال هستند -که سابقاً در این مورد توضیح بیشتر داده شد-؛ الا آن که آن لغت را با توجه به معنای آن، در ساختار و نظام معارف الهیه توضیح داده و تفسیر می کنند، تا شبهه تشبیه و یا تعطیل در آن نبوده باشد.

در این باب و در روایاتی که لفظ شریف «صمد» معنی شده نیز همچنین است، الا این که گزینش ناقص از روایات در این باره، در این باب، سبب ناقص شدن معنای منظور از آن گردیده، که ذیلاً شرح آن تقدیم می شود:

«صمد» در لغت به معنی آقایی که او همیشه بزرگ و بزرگوار و مورد اعتماد بوده، و فرمانروایی است که برتر از او نباشد، و در هر کاری قصد او شده و به او توجه می شود و هر کاری به عنایت او سرانجام می یابد؛ (بنگرید به: کتاب العین؛ مفردات راغب؛ لسان العرب؛ المحیط؛ تحقیق مفردات الفاظ قرآن؛ اساس البلاغه؛ النهایه).

در این باب دو روایت آورده شده، که اجمالاً ناظر به این معانی است که گفته شد، و نیز همراه با توضیحاتی از کلینی بزرگ در تأیید همین معانی، الا این که در ضمن همین مصادر معنای دیگری نیز برای لفظ شریف «صمد» نقل شده:
 لیس بأجوف: تو خالی نیست؛ بلکه تو پر است.

این معنا را کلینی بزرگ به گمان این که از صفات اجسام و از موارد مورد استناد مشبهه است، کنار گذاشته است در حالی که:
«لا جوف» بودن خدای متعال به این معنی است که:
 با هیچ وسیله ادراکی در انسان؛ مانند:

 عقل؛ فکر؛ وهم؛ خیال؛ و حس نمی توان به او راه یافته و او را درک کرد.
و این امر از امور مسلم و اصلی در مبحث توحید و معرفت الله است، و این که «انه لا یعرف الا به» (کتاب التوحید؛ باب۳): او بجز به خود، به وسیله دیگری شناخته نمی شود.
که در این باره، در این کتاب و در باب مربوط به آن، با همین عنوان مکرر و مفصل گفتگو شده است؛ گذشته از آن که حدیث نورانی امام باقر علیه السلام که ایشان از وجود مبارک پدر خود حضرت زین العابدین، و ایشان از پدر خود حضرت حسین بن علی علیه و علیهم السلام نقل فرموده اند، موید همین معناست، که در ذیل آن شبهه مربوط به تشبیه نیز از آن دفع شده است؛ (توحید صدوق: ۹۰):

«الصمد الذی لا جوف له، و الصمد الذی قد انتهی سؤدده، والصمد الذی لا یأکل و لا یشرب، و الصمد الذی لاینام، و الصمد الذی لم یزل و لایزال»:
صمد اوست که که توخالی نیست، صمد اوست که بزرگی و بزرگواری به او ختم می شود، صمد اوست که نمی خورد و نمی آشامد، صمد اوست که نمی خوابد، و صمد اوست که همیشه بوده و همیشه خواهد بود.

و نکته آخر که از آخرین نکته ها در معارف الهیه بوده، و نشانه از شدت پهنا و ژرفای معنا در« صمد» است، فرمایش نورانی  وجود مبارک امام باقر علیه السلام می باشد ،که برای اهل آن پر بهاترین تحفه است؛ ایشان فرمودند:
...لو وجدت لعلمي الذي آتاني الله عز و جل حملة لنشرت التوحيد و الاسلام و الايمان و الدين و الشرائع من الصمد ...:
اگر برای علمم که خدای عز و جل به من داده، حاملانی می یافتم، توحید و اسلام و ایمان و دین و همه شریعت ها (؛ یعنی: همه ابعاد و اعماق علمی و عملی و تربیتی معارف الهی) را از «صمد» نشر می کردم ( آشکار و پراکنده می کردم)؛ (توحید صدوق : ۹۳).

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید