شرح باب ۲۰؛باب عرش و کرسی (۲)

حل مسأله:

جواب از پرسش خلقت عرش و کرسی:
خلاصه آن چه از بیان ر‌وایات معلوم شد، این بود که: منظور از عرش و کرسی نور علم فعلی خدای متعال هستند؛ چرا که مخلوقند. محدوده نامحدود علم عرش، خلق شده ها ونیز آن چه خلق خواهد شد، می باشد، و محدوده نامحدود علم کرسی، خلق شده ها.
از جمله احادیث نورانی در بیان وقایع ابتدای خلقت،  حدیث خلقت مقام نورانی رسول اکرم صلی الله علیه وآله که از جمله موارد مخلوق از ایشان عرش، و از امیر علیه السلام کرسی می باشد:

  « ... فلما أراد الله تعالى أن ينشئ الصنعة فتق نوري فخلق منه العرش فالعرش من نوري و نوري من نور الله و نوري أفضل من العرش ...»‏  : پس هنگامی که خدای تعالی خواست جهان را بیافریند نور مرا شکافت و از آن عرش را بیافرید؛ پس عرش از نور من است و نور من از نور خدا است و نور من برتر‌ از عرش است.(تاویل الایات : ۱۴۴ از رسول الله صلی الله علیه و اله)

«... إن الله خلقني و خلق عليا و الحسن و الحسين من نور قدسه فلما أراد أن ينشئ الصنعة فتق نوري و خلق منه السماوات و الأرض و أنا و الله أجل من السماوات و الأرض و فتق نور علي و خلق منه العرش و الكرسي و علي و الله أجل من العرش و الكرسي ...» : ‏ بدرستی که خدای متعال مرا و علی را و حسن و حسین را از نور قدس خودش آفرید و چون خواست خلق را بیافریند نور مرا شکافت و از آن آسمانها و زمین آفرید . و به خدا قسم که من برتر از آسمانها و زمین هستم. پس از آن نور علی را شکافت و از آن عرش و کرسی را خلق کرد و به خدا قسم که علی از عرش و کرسی برتر است. (تاویل الایات: ۵۹۲ از رسول الله صلی الله علیه و اله)؛
همین توضیح اینکه منظور از خلق آسمان ها و زمین از نور مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله ، همین آسمان بالای سر و زمین زیر پای ما نیست؛ بلکه منظور همه آسمان ها و زمین در همه خلقت و عوالم مختلف آن میباشد که به این ترتیب شامل همه کائنات می شود.    

... قال علي بن أبي طالب علیه السلام: ثم خلق من نور محمد صلی الله علیه و آله جوهرة و قسمها نصفين فنظر إلى القسم الأول بعين الهيبة فصار ماء عذبا و نظر إلى القسم الثاني بعين الشفقة فخلق منه العرش و خلق من نوره الكرسي و اللوح‏... :
خداوند از نور محمد(صلی الله علیه و آله) گوهری را خلق کرد و آن را دو قسمت نمود، پس به قسمت اول به نگاه هیبت نظر فرمود پس آب گوارا گردید و به قسمت دوم با نگاه شفقت نظر فرمود پس از آن عرش را آفرید و از نور آن کرسی و لوح را ... (الانوار فی مولد النبی صلی الله علیه و آله: ۸ )
 
پس: پرده ای از مقام نورانی رسول الله صلی الله علیه وآله، عرش، و پرده ای از مقام نورانی امیر المؤمنین صلوات الله علیه کرسی می باشد.
واز مؤیدات متعدد این معنا حدیث ذیل می باشد:

از ابو بصیر نقل شده که او گفت: امام باقر علیه السلام فرمودند:
 «سئل علي علیه السلام عن علم النبي صلی الله علیه و آله، فقال: علم النبي علم جميع النبيين، وعلم ما كان وعلم ما هو كائن إلى قيام الساعة، ثم قال: والذي نفسي بيده، إني لأعلم علم النبي صلی الله علیه وآله وعلم ما كان وما هو كائن فيما بيني وبين قيام الساعة» :

از علی علیه السلام درباره علم پیامبر صلی الله علیه و آله سوال شد، فرمودند: علم پیامبر، علم همه پیامبران و علم آن چه بود و آن چه تا قیامت خواهد بود، می باشد. سپس فرمودند: قسم به کسی که جانم در دست اوست، من نیز به علم پیامبر و به آن چه بوده و به آن چه بین من تا قیامت خواهد بود، علم دارم؛ ( بصائر الدرجات:۱۲۷).

توضیح این که:

وجود مبارک امیر علیه السلام از آن منظر که نفس شان نفس رسول الله، و ولایت شان ولایت ایشان است، واجد همه کمالات و مقامات ایشان «الا انه لانبی بعده» (محاسن ۱ : ۱۵۹)  هستند، واز آن منظر که در عین حال موجودیت مستقل دوم شخص در خلقت، و «أنا عبد من عبید محمد صلی الله علیه وآله» (کافی۱: ۲۲۵) هستند، کمالات و مقامات خاص خود را که مادون کمالات و مراتب و مقامات رسول الله هستند، دارند؛ در اتصاف به ا‌ولی می فرمایند: «أنا العرش»، و در اتصاف به دومی می فرمایند: «أنا الکرسی»؛(مشارق: ۲۵۳).

  ودیگر اینکه : آنکه صاحب علم عرش است لاجرم صاحب علم کرسی هم هست ،که دومی در اولی حضور دارد.

ونیز از احتوای عرش به آن چه نیست ولی خواهد بود دریافت می شود که حقیقت علم در بیان و کشف خود نیازمند به بودن معلوم نیست؛‌ علم ماهیتا در کاشفیت خود بلامعلوم است؛ نیازمند به بودن معلوم نیست. و از اینجا میتوان به فاجعه تلقی از علم الهی در مکاتب بشری که آن را در صورت تفصیلی نیازمند به حضور معلوم میدانند، دریافت.

و باز دیگر اینکه ؛پس: با قبول ‌ولایت ساحت مقدسه نبوی و یا علوی -به عنایت خود آنان- می توان به معرفت عرش و یا کرسی نایل شده و از اقیانوس و دریای علم الهی بیکران آن ها بهره مند شد.

اما جو‌اب از سوال دوم: حل تعارض بین احادیث عرش و کرسی در وسعت احاطه آنها:

به دلالت آیات و روایات، دو  عرش در خلقت الهی وجود دارد: عرش علمی، وعرش جسمی: مستندات عرش علمی که صراحت و وضوح درباره آن دارند، به عرض رسید، و اما مستندات عرش جسمی:
مقدمتاً عرض می شود که با توجه به مجموعه مدارک در مورد خلقت و نیز تواتر لفظی و معنوی آن ها، می توان دریافت که در خلقت دو عالم خلق شده: عالم انوار که مجرد از ماده می باشد، و عالم اجسام  که مادی است.

نکته بسیار مهم در مورد خلقت اینکه:
بنا بر دلالت الهیه در آیات و روایات، بین خالق و مخلوق مباینت تامه بوده، و مطلقا هیچ عینیت و سنخیتی بین آنها نبوده و اشتراکی وجود ندارد؛ اما در بین مخلوقات، در موضوع مورد گفتگو ، اشتراک وجود دارد؛ با این توضیح که:
 در عالم انوار، اصل در آن عالم، نور الانوار است که «نُوّرت منه الانوار» (همه نورها از او نور یافته اند؛ کافی۲: ۴۴۲)، و در عالم اجسام و مادی، اصل مخلوقات، و ماده المواد آنها، ماده ای است سیال و شفاف که رنگ آن به سبزی می زند، به نام «ماء» (نه این آب متعارف و متداول). البته با این توضیح بسیار مهم که:
 در مکتب الهی، در عین اشتراک بین مخلوقات، همه موجودات و مخلوقات حقیقتا و واقعا موجودیت دارند، و حقایق نفس الامریه هستند؛ نه اعتباری و خیالی و وهمی و عکسی و ظلی: لذا: اختلاف و تفاوت ها بین آنها نیز حقیقی و واقعی و نفس الامری است، نه اعتباری و خیالی و وهمی و عکسی و ظلی؛ چنان چه در مکاتب بشری گفته می شود؛ که در این صورت نبوت و شریعت و قیامت همه لهو و لعب و لغو خواهد بود.

نور الانوار عالم انوار، حقیقت نورانی خلق اول است که همان مقام نورانی بلاتعین رسول الله صلی الله علیه وآله می باشد، و ماده المواد و عنصر العناصر عالم مادی و اجسام، که اول مخلوق در این عالم بوده و همه مخلوقات این عالم از آن عنصر هستند، «ماء» می باشد؛ که البته منظور از آن آب به معنی متعارف آن نیست؛ بلکه به دلیل سیال بودن و استعداد شکل پذیری به اشکال مختلفه به آن «ماء» و به دلیل صبغه و رنگ سبزی که دارد به آن «خضرا» و به دلیل شفافیت به آن «لؤلؤ» گفته شده:                                                                                                                                                                                                      راوی گوید از امام صادق علیه السلام در مورد اولین خلق خدای عزوجل سوال کردم؟ آن حضرت فرمودند:
 إنّ أوّل ما خلق الله عزوجل، ما خلق منه كل شي‏ء. قلت: جعلت فداك و ما هو؟ قال: الماء:
به راستی که اولین چیزی که خدای عزوجل آفرید آن چیزی ست که همه چیز را از آن آفرید. عرض کردم فدایتان شوم آن چیست؟  فرمودند:‌ ماء (آب) ...(علل الشرایع ۱: ۸۳)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:«...إن الله (عز و جل) خلق ماء تحت العرش قبل أن يخلق آدم بثلاثة آلاف عام، و أسكنه في لؤلؤة خضراء في غامض علمه إلى أن خلق آدم، فلما أن خلق آدم نقل ذلك الماء من اللؤلؤة فأجراه في صلب آدم إلى أن قبضه الله‏ ...»
بدرستی که خدای عزوجل ماء ( آب) را زیر عرش خلق کرد سه هزار سال پیش از آنکه آدم را بیافریند ، و او را در لوءلوء سبزی در پنهان ترین از علم خود ساکن کرد تا آن که آدم را خلق فرمود، پس هنگامی که آدم را بیافرید آن ماء( آب ) را از لوءلوء انتقال داد پس آن را در پشت آدم جاری کردتا آن که او را قبض ( روح) فرمود ... ( امالی طوسی :  ۳۱۳ )


و آیه شریفه  (انبیا: ۳۰) دلالت به همین معنا دارد:
«و جعلنا من الماء کل شیئ حی»؛ یعنی: جنس هر چیز زنده ای از آب است؛ که با توجه به زنده بودن همه مخلوقات حق تعالی، این آیه شامل همه موجودات مادی و همه اجسام می شود. و متأسفانه عده ای آن را چنین معنی می کنند که زنده بودن هر چیزی از آب هست؛ در حالی که «حی» صفت شئی است نه مفعول دوم جعلنا.

و طبق روایات، علم نسبت به همه موجودات، به اذن الله، به این پدیده که ماده المواد مخلوقات مادی است، تحمیل شده، و آیه شریفه «وکان عرشه علی الماء» (هود: ۷) ناظر به این معناست، و با توجه به این که موجودات در عالم اجسام در احاطه کرسی می باشند؛ پس: این عرش نیز در ضمن آن ها در احاطه کرسی قرار دارد.

«عن داود الرقي، قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن قول الله عز و جل: «و كان عرشه على الماء» فقال: «ما يقولون؟» قلت: يقولون: إن العرش كان على الماء، و الرب فوقه، فقال: «كذبوا، من زعم هذا، فقد صير الله محمولا، و وصفه بصفة المخلوق، و لزمه أن الشي‏ء الذي يحمله أقوى منه».
قلت: بين لي جعلت فداك.
فقال: «إن الله حمل دينه و علمه الماء قبل أن يكون أرض أو سماء، أو جن أو إنس، أو شمس أو قمر، فلما أراد الله أن يخلق الخلق، نثرهم بين يديه، فقال لهم:
من ربكم؟ فأول من نطق رسول الله صلى الله عليه و آله و أمير المؤمنين عليه السلام و الأئمة عليهم السلام، فقالوا: أنت ربنا، فحملهم العلم و الدين، ثم قال للملائكة: هؤلاء حملة ديني و علمي، و أمنائي في خلقي، و هم المسؤولون‏...»:

از داود رقى نقل شده که گفت از امام صادق عليه السّلام در مورد گفته خدای عزوجل : « وَ كٰانَ‌ عَرْشُهُ‌ عَلَى اَلْمٰاءِ » سؤال کردم، پس فرمودند: (در این مورد) چه می گویند؟ عرض كردم:  مي گويند عرش بر روی آب بوده و پروردگار بالای آن است.
فرمودند:‌ دروغ می گویند، هرکس چنین گمان کند پس حقیقتا خدای را محمول (حمل شده) گردانده (تصور کرده) است و او را به صفت مخلوقات وصف كرده و بر او لازم آيد كه آنچه خدا را برداشته از او قوى‌تر باشد.
عرض كردم: فداى تو گردم اين مطلب را برايم بيان فرما.
فرمود: بدرستى كه خداى عز و جل دین و علم خود را بر ماء حمل كرد پیش از آنكه زمين يا آسمان يا جن يا انسان يا آفتاب يا ماه وجود داشته باشد. و چون خواست كه خلق را بيافريند ايشان را در پیشگاه خود پراکند؛ پس به ايشان فرمود كه: پروردگار شما كيست؟ اول كسى كه گويا شد رسول خدا صلّى الله عليه و آله و امير المؤمنين و ائمه عليهم السلام بودند. و عرض نمودند كه: توئى پروردگار ما؛ پس ايشان را حامل علم و دين خويش نمود. بعد از آن به فرشتگان فرمود كه اين گروه حاملان علم و دين من و امينان من در باب خلق من هستند و ايشانند كه در روز قيامت از ايشان درباره آنان سؤال خواهد شد؛ (كافي ‏۱: ۳۲۵).

یونس بن عبدالرحمن گفت: روزی به حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام عرض کردم:
«أين كان ربك حين لا سماء مبنية و لا أرض مدحية؟ قال كان نورا في نور و نورا على نور، خلق من ذلك النور ماءا منكدرا؛ فخلق من ذلك الماء ظلمة، فكان عرشه على تلك الظلمة...»  وقتی نه آسمان روشن و نه زمین گسترده ای بود خدای تو کجا بود؟ فرمود: نوری بود در نور و نوری بر نور، پس خلق کرد از آن نور، آبی کدر را پس خلق کرد از آن آب ظلمت را؛ پس عرش را بر آن ظلمت قرار داد؛ ( الإختصاص: ۶۰).
و چنین است حکایت دوگانگی عرش در خلقت خدای متعال؛ الحمدلله اولاً و آخرا.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید