شرح باب بیست و یکم؛ باب روح

 اخیرا عرض شد که در خلقت الهی، دو عالم خلق شده: عالم انوار، و عالم اجسام. عنصر العناصر عالم انوار حقیقت نورانی خلق اول است که همان مقام نورانی بلاتعین رسول اکرم صلی الله علیه و آله است، و مادة المواد عالم اجسام، ماء (آب) بسیط که با تعلق گرفتن عوارض مختلف به آن، اشیاء مختلف خلق شده و می شود.

به این ترتیب بجز عالم اظله و اشباح -که شرح آن گذشت- بقیه عوالم‌، از جمله عالم ارواح مادی می باشند.

توضیح دیگر این که:
با اخذ میثاق در عالم اظله و اشباح خلایق دارای مراتب عالی و یا دانی ویا میانی شدند.

ودیگر این که: طینت خلق شده از ماء بسیط که در واقع گل و ماده اجسام است، دارای مراتب است؛ اعلی علیین و اسفل السافلین و نیز مراتبی بین این دو.

لذا: در پردازش انوار به اجسام خود، به هر کدام متناسب منزلت خود از طینت بسیط تعلق می گیرد.

لذا: تن انبیاء و اولیاء علیهم السلام از طینت اعلی و روحشان از طینتی بالاتر از آن، و روح شیعیانشان از باقیمانده گل تن آنان، و طینت تن آنان از مرتبه ای پائین تر می باشد.
از میان احادیث فراوان در این باره برای نمونه چند مورد یاد می شود:

در علل الشرایع۸۲:۱؛ مسندا از امام صادق علیه السلام:
«ان الله خلق ماء عذبا فخلق منه اهل طاعته، وجعل ماء مرا فخلق منه أهل معصیته، ثم أمرهما فاختلطا...»
(خدای عزوجل آب گوارایی آفرید و از آن آب اهل طاعت خود را خلق نمود. بار دیگر آب تلخی را ایجاد کرد و از آن اهل معصیت را به‌وجود آورد؛ پس به آن دو امرکرد که به هم آمیخته و مخلوط گردند...)

در کافی۴۱۳:۱؛ مسندا از همان حضرت:
«ان الله خلقنا من علیین و خلق ارواحنا من فوق ذلک، و خلق ارواح شیعتنا من علیین و خلق أجسادهم من دون ذلک؛ فمن أجل ذلک القرابة بیننا و بینهم و قلوبهم تحن الینا.»

(خدا ما را از عليين آفريد و ارواح ما را از بالاتر آن آفريد و ارواح شيعيان ما را از عليين آفريد و پيكرشان را از پايين آن آفريد، پس قرابت ميان ما و آنها از اين جهت است و دلهاي ايشان مشتاق ماست.)

در بصائرالدرجات: ۱۵؛ مسندا از هم ایشان:« ... ان الله خلق طینتنا من علیین، و خلق طینة شیعتنا من دون ذلک؛ فهم منا. و خلق طینة عدونا من سجین و خلق طینة شیعتهم من دون ذلک؛ و هم منهم. و سلمان خیر من لقمان.»

به دلیل عدم آگاهی از مبانی معارف الهیه در خلقت، عده ای در فهم آیه شریفه «و نفخت من روحی؛ الحجر: ۲۹؛ ص: ۷۲» در خلقت حضرت آدم علیه السلام، و نیز آیه شریفه «روح منه؛ النساء: ۱۷۱» در مورد حضرت مریم و حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیهمالسلام، ونیز روایت «خلق الله آدم علی صورته» دچار مشکل و شبهه شده و می شوند. احادیث این باب جواب از آن مسائل است:

اضافه «روح» به خدای متعال در «روحی» و «روح منه» و «صورته» به معنای اضافه ملکی، به معنای روح داشتن حق تعالی، ویا صورت داشتن او مانند مخلوقات نیست؛ بلکه: اضافه تشریفی از بابت شرافت آن است که خدای متعال آن را منسوب به خود می فرماید؛ مانند: نسبت دادن کعبه مکرمه به خود که می شود «بیت الله» و نظایر آن و گرنه آن ها نیز مانند بقیه خلق گردیده و از سوی خدای متعال تدبیر شده اند.

در حدیث دیگری در کتاب توحید صدوق:۱۵۲، روایتی در مورد « خلق الله علی صورته» هست که شاید حدیث ما را در این باب دقیق تر توضیح می دهد:
از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده که فرمودند: « سمع النبی صلی الله علیه و آله رجلا یقول لرجل قبح الله وجهک و وجه من یشبهک  فقال صلی الله علیه و آله مه لا  تقل هذا فان الله خلق آدم علی صورته»:
 رسول خدا شنیدند که مردی به مرد دیگر می گوید : خدا روی تو و روی کسی را که به تو شباهت داشته باشد را زشت کند ، پیامبر فرمودند: ساکت باش ، این گونه نگو زیرا خداوند آدم را به صورت این مرد آفریده است.

و سؤال دیگر (حدیث ۳) در مورد وجه تسمیه «روح» است که فرمودند به دلیل جنس آن است که از ریح (باد) است؛ یعنی: از هوا است؛ مانند: ملائکه. و این معنا برخلاف نظر مکاتب بشری است که روح و ملک را مجرد از ماده می دانند، که سابقا به محل مستندات آن اشاره شده است.

 

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید